محمد بن عبدالله (زادهٔ ۵۷۰ در مکه — درگذشت ۶۳۲ میلادی در مدینه)
محمد بن عبدالله بنیان گذار و پیامبر اسلام و به اعتقاد مسلمانان، محمد بن عبدالله آخرین پیامبر در سلسلهٔ پیامبران الهی و تحویل دهندهٔ کتاب آسمانی قرآن به اعتقاد مسلمانان است. محمد بن عبدالله همچنین به عنوان یک سیاست مدار، رئیس دولت ، بازرگان ، فیلسوف ، خطیب ، قانونگذار، اصلاح گر، فرمانده جنگی، برای مسلمانان به شمار میرود.
زندگی، اقدامات و اندیشههای محمد بن عبدالله که همچون سایر شخصیت های پیش از دنیای مدرن، تمام جزئیات زندگی محمد بن عبداللّه مشخص نیست. طی قرنها بین موافقان و مخالفان محمد بن عبدالله مورد مناقشه بوده است.
محمد بن عبدالله در سال ۵۷۰ میلادی، در مکه در شبه جزیره عربستان به دنیا آمد. محمد بن عبدالله در دوران جوانی به بازرگانی مشغول بود، و نخستین بار در ۲۵ سالگی ازدواج کرد. ناخشنود از روش زندگی مردم مکه، محمد بن عبدالله هرازگاهی، مدتی را در غار حرا در یکی از کوه های اطراف آن دیار به تفکر و عبادت میپرداخت. به باور مسلمانان، محمد بن عبدالله در همین مکان و در حدود ۴۰ سالگی از طرف خدا به پیامبری برگزیده شد و وحی بر محمد بن عبدالله فرو فرستاده شد. در نظر آنان، دعوت محمد بن عبدالله همانند دعوت دیگر پیامبرانِ کیش یکتاپرستی مبنی بر این بود که خداوند (الله) یکتاست و تسلیم شدن برابر خدا راه رسیدن به اوست.
در ابتدا، تعداد اندکی از محمد بن عبدالله پیروی کردند که با مخالفت برخی قبیلههای مکه روبه رو شد و با آنان با خشونت رفتار میشد. محمد بن عبدالله برای رهایی از این آزار و اذیت ها به همراه پیروانش، در سالی که بعدها مبدأ تقویم هجری شمسی و قمری شد، به شهر یثرب (که بعدها مدینة النبی نامیده شد)، هجرت کرد. محمد بن عبدالله در مدینه توانست قبایل در حال جنگ را متحد کند و پس از هشت سال جنگ با مکه، به همراه پیروانش که تا آن زمان بیش از ده هزار نفر بودند، مکه را بدون خونریزی فتح کند. محمد بن عبدالله ده سال پس از هجرت، و چند ماه پس از بازگشت از حجة الوداع، بیمار شد و درگذشت. در آن هنگام بیشتر مردم شبه جزیره عربستان به اسلام گرویده بودند.
آیات یا نشانه های خداوند که به باور مسلمانان، به صورت وحی به محمد بن عبدالله رسیده و تا هنگام درگذشتش توسط او اعلام میشد، قرآن را تشکیل میدهد و آنان تا به امروز این کتاب را به عنوان «کلام خدا» گرامی داشته اند. به جز قرآن، زندگی محمد بن عبدالله (سیره) و روایات گردآوریشده از او (سنت) نیز برای مسلمانان اهمیت دارد.
محمد بن عبدالله در دوران نوجوانی در جنگهای فجار شرکت کرد؛ اگرچه گزارش ها در جزئیات نحوه شرکت او اختلاف نظر دارند. بنابر نقل قولی منسوب به محمد بن عبدالله، محمد بن عبدالله بعدها و پس از ظهور اسلام، اعلام کرد که از شرکت در این جنگها، که در ماه حرام رخ داده بود، پشیمان نیست. سن محمد بن عبدالله در هنگام بروز این جنگها (که چندین سال طول کشید) ۱۴ تا ۲۸ سال بودهاست.
پاسخحذفتأمین امنیت افراد در عربستان، معمولاً توسط عشیره و قبیله افراد صورت میگرفت. لذا با پایان جنگ، مکه برای افراد فاقد خانواده و قبیله، ناامن شد. بنابراین گروهی از جوانان قبایل دهگانه مکه درصدد برآمدند تا با ایجاد یک گروه از پاسبانهای داوطلب، اجازه ندهند حق مظلومان توسط ظالمان پایمال شود. نام این نیروی داوطلب «حلفالفصول» بود و محمد بن عبدالله از موسسان آن به شمار میرفت. محمد بعدها نیز همواره به این موضوع که در جوانی در چنین نیرویی عضویت داشته، افتخار میکرد.
محمد بن عبدالله، گاه در حل اختلاف میان بزرگان شهر مداخله میکرد و راهکارهای عملی جهت حلوفصل اختلافات ارائه میکردهاست از سویی امانت داری و وفاداری نیز، از صفات بارز محمد بن عبدالله پیش از اسلام بودهاست. تا جایی که گاه او را «محمد امین» میخواندند. محمد بن عبدالله که مدتها بود دیگر سرمایهای برای بازرگانی نداشت، از سوی برخی سرمایهداران مکه، از جمله خدیجه، استخدام شد تا بهنیابت از آنان به تجارت بپردازد. ارتباط کاری و تجاری محمد بن عبدالله ۲۵ ساله و خدیجه که زنی بیوه و صاحب دو فرزند بود، به ازدواج انجامید و محمد بن عبدالله از این وصلت صاحب دو پسر (که در کودکی درگذشتند) و چهار دختر شد که بر اساس تمامی گزارشها ازدواج موفقی بود
بر اساس روایت اسلامی، خدیجه زن محمد بن عبدالله اولین کسی بود که به پیامبری محمد بن عبدالله ایمان آورد. کمی بعد علی پسرعموی ده ساله محمد بن عبدالله ، ابوبکر دوست نزدیک محمد بن عبدالله و پسرخوانده محمد بن عبدالله زید بن حارث نیز به خدیجه پیوستند و نخستین کسانی بودند که به محمد بن عبدالله ایمان آوردند.
پاسخحذفبنابر سیره ابن اسحاق، محمد بن عبدالله تا سه سال دین جدید خود را مخفیانه تبلیغ میکرد بر اساس روایت اسلامی وقتی آیه «و خاندان خویشاوندت را هشدار ده!»[شعراء ۲۱۴] نازل میشود، محمد بن عبدالله، خویشاوندانش در بنیهاشم و گروهی از بنی المطلب ابن عبد مناف را که ۴۵ نفر میشدند، دعوت میکند و ایشان را موعظه میکند: «ای پسران عبدالمطلب!... خدا به من فرمان دادهاست شما را به سویش فرابخوانم. چه کسی از شما مرا در این یاری خواهد کرد و برادر، وصی و جانشین من خواهد بود؟» و فقط علی که ۱۳ سال داشت، پاسخ داد. سپس محمد بن عبدالله گفت: «این [علی]، برادر، وصی و جانشین من در میان شماست. بدو گوش فرادهید و از او اطاعت کنید.» بعد از این ملاقات برخی از زنان بنیهاشم نیز اسلام آوردند.
بر اساس روایت اسلامی وقتی محمد بن عبدالله مطمئن شد ابوطالب دربرابر بزرگان قریش از او حمایت میکند، محمد بن عبدالله بالای کوه صفا رفت و مردم را فراخواند و سپس درباره توحید و باور به الله، نبوت و روز رستاخیز با آنها سخن گفت مدتی بعد این آیه نازل میشود: «پس آنچه را بدان مأموری، آشکار کن و از مشرکان روی برتاب که ما شر ریشخندگران را از تو برطرف خواهیم کرد.»[حجر ۹۴] پس از آن محمد بن عبدالله شروع به مبارزه با بت پرستی میکند.
در ابتدای دعوت اکثر اهل مکه محمد بن عبدالله را نادیده گرفتند، تعدادی او را مسخره کرده و بعضی هم پیرو او شدند. کسانی که به محمد بن عبدالله ایمان آوردند را میتوان به سه گروه اصلی تقسیم کرد: برادران جوان و فرزندان بازرگانان بزرگ مکه، افرادی که موقعیت اجتماعی دستاولشان را در قبیلهشان از دست داده بودند و نتوانسته بودند آن را مجدد به دست آورند، و نهایتاً افراد ضعیف در مکه، خصوصاً خارجیها.
آغاز مخالفتها با محمد بن عبدالله ، به گفته ابن سعد و ابن هشام پس از بیان آیاتی که در آن اجداد بت پرست اهل مکه و پرستش بت ها محکوم شده بودند، به گفته دیگران از همان ابتدای تبلیغ عمومی بود. بالارفتن تعداد پیروان محمد بن عبدالله باعث شد که او خطری برای قبایل منطقه و حاکمان شهر بشود؛ زیرا ثروتشان به کعبه، کانون زندگی مذهبی مکه وابسته بود و محمد می خواست آن را برهم بزند. ردکردن مذهب سنتی مکه مخصوصاً برای قبیله خودش توهینآمیز بود؛ زیرا آنها خود محافظین کعبه بودند. تجار قدرتمند مکه به قصد سازش، به محمد پیشنهاد دادند که اگر دست از تبلیغ بردارد به محمد بن عبدالله اجازه ورود به حلقه درونی تجار را بدهند و موقعیتش را با ازدواجی پرسود تثبیت کنند. محمد بن عبدالله این پیشنهادها را نپذیرفت.
منابع تاریخی اسلامی مفصلاً آزار و اذیت محمد بن عبدالله و یارانش را به ثبت میرساند. سمیه بنت خباب که به عنوان اولین زن شهید اسلام شهرت دارد، برده ابوجهل بود. او با نیزه اربابش بدین خاطر که نمیخواست از اسلام برگردد کشته شد. بلال حبشی، یک مسلمان برده دیگر، توسط اربابش امیة بن خلف شکنجه میشد؛ امیة سنگی سنگین روی سینه بلال میگذاشت تا او را مجبور کند دست از اسلام بردارد. به جز فحاشی، محمد بن عبدالله شخصاً از آزار و اذیت جسمانی در امان بود زیرا تحت حمایت خاندان بنیهاشم بود
محمد بن عبدالله در سال 570 ميلادي، عامالفيل، در شعب ابيطالب تولد يافت. در هنگام تولد محمد بن عبدالله اتفاقات شگرفي روي داد، از جمله ايوان کسري لرزيد و سيزده کنگره آن فرو ريخت، درياچه ساوه فرونشست، آتشکده پارس خاموش شد و بت ها همگي به رو افتادند (حکيم، ص67). روز تولد محمد بن عبدالله به قول اهل تشيع، روز جمعه 17 ربيعالاول و به قول اهل تسنن روز دوشنبه 12 همين ماه است (حکيم، ص67؛ سبحاني، ص151). عبدالمطلب براي سپاسگزاري به درگاه خداوند براي تولد محمد بن عبدالله گوسفندي کشت و مردم را دعوت کرد و در آن جشن که بزرگان قريش هم دعوت داشتند، نام محمد را بر نوزاد گذاشت و علت اين نامگذاري را چنين بيان کرد «خواستم که در آسمان و زمين ستوده باشد». مادرش، آمنه، نيز او را احمد ناميد (حکيم، ص68؛ سبحاني، ص156). خداوند در قرآن مجيد رسولش را هم به نام احمد و هم به نام محمد خطاب کرده است. در سوره «آلعمران» آيه 144، در سوره «محمد» آيه 2، در سوره «فتح» آيه 29، در سوره «احزاب» آيه 40 به نام محمد؛ و در سوره «صف» آيه 6 به نام احمد خوانده شده است .
پاسخحذفمحمد بن عبدالله تازه متولد شده فقط سه روز از مادر خود شير خورد. پس از آمنه، دو زن به حضرت محمد شير دادند؛ يکي ثوبيه، کنيز ابوالهب بود که چهار ماه به حضرت محمد شير داد و قبل از او به حمزه، عموي آن حضرت هم شير داده بود و ديگري حليمه، زني از قبيله سعدبن بکر بن هوازن بود (سبحاني، ص159؛ آيتي، ص56). ظاهرا رسم اشراف عرب چنان بود که فرزندان خود را به دايههايي در باديه مي سپردند تا کودکان در محيط طبيعت و هواي صحرا رشد کنند و از بيماريهاي شهر در امان بمانند. دايگان قبيله بني سعد مشهور بودند. مورخان آوردهاند که نوزاد عبدالله از هيچ يک از زنان شيرده شير نگرفت تا اينکه زني به نام حليمه وارد شد. حليمه محمد بن عبدالله را ديد و قبول کرد که به محمد بن عبدالله شير بدهد و نوزاد هم از وي شير خورد. عبدالمطلب رو به حليمه کرد و گفت: از کدام قبيلهاي و اسمت چيست؟ جواب داد: از قبيله بني سعد و نامم حليمه است. عبدالمطلب گفت: آفرين، دو نام پسنديده داري؛ سعادت (خوشبختي) و حلم (بردباري) (حکيم، ص69؛ سبحاني، ص160).
روايت شده است که سينه حليمه تهي از شير بود، ولي با شير دادن به حضرت محمد سينهاش پر از شير شد، بهطوري که شير هم محمد بن عبدالله میرسید و هم به فرزند خود حليمه. حضرت محمد يک خواهر و يک برادر رضاعي داشت که بعدها هميشه از آنان حمايت مي کرد. حليمه دو سال کامل به محمد بن عبدالله شير داد. بعد از آن، سه سال ديگر هم محمد بن عبدالله در دامان حليمه و شوهرش و قبيله بني سعد زندگي کرد. محمد بن عبدالله براي حليمه مايه خير و برکت شد. حليمه گفته است: از روزي که محمد بن عبدالله را به خانه خود بردم روز به روز خير و برکت در خانهام بيشتر و دارايي و گلهام فزونتر شد (همو، ص165؛ آيتي، ص58).
محمد بن عبدالله دو سال تحت سرپرستي عبدالمطلب قرار گرفت. نقل شده است که روزي سران قريش گرد عبدالمطلب در صحن خانه کعبه نشسته بودند که ناگهان چشم عبدالمطلب به نوهاش محمد بن عبدالله افتاد و گفت که راه را باز کنيد؛ سپس محمد بن عبدالله را در کنار خود و روي فرش مخصوص خود نشاند (همو، ص169). اما اين اوضاع خوب دوامي نداشت. محمد بن عبدالله در هشت سالگي پدربزرگ مهربان خويش را نيز از دست داد. عبدالمطلب قبل از مرگش سرپرستي محمد بن عبدالله را به فرزندش، ابوطالب سپرد. ابوطالب مال و ثروت فراواني نداشت، اما از همه شايستهتر بود و در ميان قريش جايگاه والايي داشت و گذشته از آن ابوطالب با عبدالله، پدر محمد بن عبدالله از يک مادر بودند و همين امر علاقه ابوطالب و همسرش، فاطمه بنت اسد را به محمد بن عبدالله دوچندان کرده بود. اين دو بزرگوار در تامين زندگي محمد بن عبدالله بسيار کوشا بودند و وي را بر فرزندان خود مقدم ميداشتند، به طوري که محمد بن عبدالله فاطمه بنت اسد را مادر خود ميدانست و در هنگام وفات وي فرمود " امروز مادرم را از دست دادم (حکيم، ص 77 ، سبحاني، ص 171 ،آيتي، ص 61 )
پاسخحذفمحمد بن عبدالله با سرپرستي ابوطالب دوره نوجواني و جواني خود را طي کرد: تاريخ نويسان گفته اند که وقتي محمد بن عبدالله دوازده ساله شد همراه ابوطالب به اولين سفر خود رفت(حکيم ص 78 ) مقصد اين سفر که جنبه تجاري داشت مرکز بازرگاني آن زمان يعني شام بود. اين سفر براي محمد بن عبدالله سفر بسيار شيريني بود که از سرزمين هاي گوناگون ا زجمله مداين و وادي القري وديار ثمود عبورکرد. دراين سفر بود که راهبي مسيحي به نام بحيرا محمد بن عبدالله را ديد و از آينده درخشان اين نوجوان خبرداد و گفت: "اين همان پيامبر موعود است" ( همان جا، سبحاني ص 173)
يکي از وقايعي که درزمان نوجواني محمد بن عبدالله روي داد جنگ هاي فجار بود. فجار مجموعه جنگ هايي بود که در ماه هاي حرام رخ داد . درطول تاريخ عربستان چهاربار اين جنگ ها به وقوع پيوست که در چهارمين آن، محمد بن عبدالله همراه ابوطالب و ديگر عموهايش در جنگ شرکت داشت .ازديگر وقايع دوران جواني محمد بن عبدالله شرکت ايشان در پيمان جوانمردان (حلف الفضول)است .اساس اين پيمان دفاع از حقوق افتادگان و مظلومان بود. محمد بن عبدالله بعد ها در مورد اين پيمان گفت که حاضر نيست اين پيمان را با شتران سرخ مو عوض کند ( حکيم، ص 82 ، سبحاني ص 184، آيتي، ص 66 ) در منابع موجود ذکر شده است که محمد بن عبدالله مدتي را هم به شباني گذراند (سبحاني ص 188 ) وقتي محمد بن عبدالله به سن 25 سالگي رسيد، ابوطالب پيشنهاد کاري خديجه بنت خويلد را به محمد بن عبدالله اطلاع داد و گفت که خديجه به دنبال مرد اميني مي گردد تا تجارت اموال خود را به او بسپارد با قرار دادي که ميان حضرت محمد و خديجه بسته شد حضرت محمد با اموال خديجه همراه کاروان قريش به سوي شام رهسپار شد و با سود بسيار به مکه برگشت. اين سفر نيز براي خديجه پرسود بود و هم براي حضرت محمد زيرا بعد از اين سفر وضع مالي و اقتصادي حضرت محمد تا حدي تثبيت شد. ابوطالب از اين موقعيت برادر زاده خويش بسيار خوشحال شد و به فکر همسري براي حضرت محمد افتاد ( حکيم ص 84 ، سبحاني ص 190 - 191 ، آيتي ص 68 - 69 )
حضرت خديجه بنت خويلد زني پاکدامن و عفيف و سرآمد زنان قريش بود. وي درخانواده اي اصيل و خوش نام، که پيرو دين ابراهيم (ع) بودند، پرورش يافته بود ( سبحاني ص 194) پدر وي در جنگ فجار کشته شده بود حضرت خديجه(س) قبلا دوبار ازدواج کرده بود که هر دو همسرش وفات کرده بودند. حضرت خديجه (س) با توجه به توصيفات غلامش از محمد بن عبدالله مايل بود که با محمد بن عبدالله ازدواج کند( حکيم ص 86، سبحاني ص 197) درحالي که خديجه (س) تمکن مالي فراواني داشت و محمد بن عبدالله از ثروت محروم بود و همچنين خديجه (س) بين 5 تا 15 سال از محمد بن عبدالله بزرگتر بود(حکيم ، همان جا) غلام خديجه(س) اين خواسته را به محمد بن عبدالله رساند. محمد بن عبدالله نيز با عموي خود، ابوطالب، اين پيشنهاد را درميان گذاشت و با رضايت عمو مجلسي ترتيب دادند که درآن حضرت خديجه (س) به عقد محمد بن عبدالله درآمد. مهريه حضرت خديجه (س) به روايتي 400 دينار وبه روايتي 20 شتر بود ( سبحاني ص 198)
پاسخحذفاين زوج خوشبخت همان طور که قبل از ازدواج روحيه نيکوکاري داشتند پس از ازدواج هم خانه آنها اميد نااميدان و بينوايان شد.
درطول سال هاي زندگي مشترک، حضرت خديجه(س) براي محمد بن عبدالله شش فرزند آورد، دو پسر که اولي قاسم بود و کنيه محمد بن عبدالله ،ابوالقاسم ،از آن اين پسراست و دومي عبدالله که هر دو پيش از بعثت محمد بن عبدالله فوت کردند.
دهخدا از سه پسر به نام هاي قاسم، طاهر و طيب نام برده است و چهار دختر به نام هاي رقيه، زينب، ام کلثوم، فاطمه (س) (لغت نامه ،ذيل مدخل). سه دختر بزرگ تر در زمان حيات محمد بن عبدالله فوت کردند و فقط فاطمه باقي ماند (سبحاني ،ص 201) و سلاله پاک محمد بن عبدالله از دختر گرامي اش، فاطمه (س)، ادامه پيدا کرد.
بعدها محمد بن عبدالله از يکي از همسران خود به نام ماريه نيز صاحب پسري به نام ابراهيم شد که اين پسرهم در18 ماهگي يا 2 سالگي ،چند ماه قبل از رحلت محمد بن عبدالله ،فوت کرد(آيتي،ص77)
دريکي از سال هاي قبل از بعثت، خانه کعبه را تعمير کردند. نوبت به نصب حجر الاسود رسيد و درباره اينکه چه کسي آن را نصب کند اختلاف افتاد. قريش به اين نتيجه رسيدند که منتظر بمانند تا نخستين کسي که وارد مجلس آنان شد داور آنان باشد که ناگهان محمد بن عبدالله واردشد.
وي پيشنهاد کرد حجرالاسود را در پارچه اي بگذارند و سران هر قبيله گوشه اي از پارچه را بگيرند.همه پارچه را بالا آوردند و خود محمد بن عبدالله حجرالاسود را برداشت و در جاي مناسب خود قرارداد. به اين ترتيب بناي کعبه به پايان رسيد (حکيم،همان جا،سبحاني ،ص206 ،آيتي ،ص79)
دو رويداد شايان ذکر قبل از بعثت براي محمد بن عبدالله به وقوع پيوست. يکي، وارد شدن زيد بن حارثه به جمع خانواده محمد بن عبدالله و ديگري، پذيرش سرپرستي حضرت علي (ع). زيد را راهزنان از قبيله او در نزديکي مرز شام دزديده بودند. در مکه يکي از خويشان خديجه او را خريد و هنگام ازدواج خديجه با محمد بن عبدالله او را به خديجه بخشيد. خديجه (س) هم او را به محمد بن عبدالله داد و محمد بن عبدالله هم او را آزاد کرد و درکنار خانه خدا زيد بن حارثه را پسر خود خواند (سبحاني،ص202،آيتي،77).
محمد بن عبدالله 30 ساله بود که حضرت علي (ع) در خانه کعبه و درسال 30 عام الفيل به دنيا آمد.محمد بن عبدالله که مرتبا به خانه عمويش، رفت و آمد مي کرد،علي (ع) را بسيار دوست مي داشت. او را ازآغوش مادر مي گرفت و با او بازي مي کرد و از وي مراقبت مي فرمود. در همان سال ها بحران اقتصادي و کم آبي مکه را فرا گرفت و ابوطالب در تنگناي شديد مالي افتاد. محمد بن عبدالله که وضعيت عمو را ديد با عموهاي ديگر مشورت کرد و قرار بر اين شد که هر کدام سرپرستي يکي از فرزندان ابوطالب را بر عهده بگيرند. محمد بن عبدالله سرپرستي علي،عباس سرپرستي طالب،و حمزه (ع)سرپرستي جعفر را به عهده گرفتند.محمد بن عبدالله دراين باره فرمود:((من همان را برگزيدم که خدا او را براي من برگزيده است ))(حکيم،ص91،سبحاني،241،آيتي،ص81).
درظاهر هدف اين انتخاب کمک به ابوطالب بود،اما درباطن هدف آن بود که حضرت علي (ع)در دامان محمد بن عبدالله تربيت و پرورش يابد و از اخلاق کريمه او پيروي کند.
محمد بن عبدالله گاه گاهي از مردم کناره مي گرفت و به غاري در کوه معروف حرا،واقع در جبل النور امروزي ،مي رفت و به عبادت و تفکر در نشانه هاي خداوند و اسرار آفرينش مي پرداخت و در همين خلوت ها بود که شبي وحي الهي بر او نازل شد و به پيغمبري مبعوث شد