به صورت کلی فال و فالگيری نتيجه اعتقادات خرافی است و افراد دارای اعتقادات خرافی بيشتر به اين فرهنگ روی می آورند. هر چند اين موضوع در فرهنگ گذشتگان بيشتر قابل مشاهده است بدان گونه كه اين فرهنگ در افراد قبيله نشين آفريقايی بيشتر از ساير جوامع دنيا مشهود است و امروز طالع بینی یا ستاره خوانی مورد تایید مجامع علمی نیست و بسیاری از مردم آن را خرافات و موهوم پرستی می دانند. رغبت پُرقدمت عامهی مردم به اختربینی، با وجود فقدان هرگونه پایهی علمی برای آن، بیشتر از آن که از قدرت ستارهها بگوید، از روانشناسی بشر میگوید و اگر از هر اخترشناسی بپرسید که آیا اختربینی یا طالع بینی نجومی را باور دارد، جواب به احتمال قوی «نه»ای جانانه خواهد بود !
وقتی كه افراد جامعه توانايی برآورده كردن نيازها و خواستههايشان را از لحاظ فكری،اقتصادی و اجتماعی و يا خواستههای قلبی خود از قبيل ازدواج، طلاق و... را ندارند به خرافات و فال و فالگيری روی می آورند ..
فال زیر را که برگرفته از یک طالع بینی روزانه است بخوانید :
شخصی از نزدیکان سبب رنجش خاطر شما شده است صبور باشید. کمی خسته شده اید و احساس می کنید نیاز به استراحت و تجدید قوا دارید. در زندگی افرادی بوده اند که از اعتماد شما سوء استفاده کرده اند. بعضی از اطرافیان شما را درک نمی کنند و قدر شما را نمی دانند. به آینده امیدوار باشید ، طی روزهای آینده یک خبر خوش به شما می رسد.
چیزی که فال و طالع بینی را عجیب و سحر آمیز می کند، مهارت نوشتاری نویسنده آن است. فرض کنید شما به همراه 10 نفر دیگر فال بالا را می خوانید، به همه شما بدون اینکه بفهمید همین یک برگه مشابه داده شده است. هر کدام از شما برداشت خودش را از این متن میکند. هرکس در زندگی از گروهی آزرده خاطر می شود، هر کسی در آن واحد احساس می کند که نیاز به استراحت و خوش گذرانی دارد، اکثر افراد احساس میکنند دیگران آنچنان که باید قدر زحمات و استعداد هایشان را نمی دانند، همه افراد در طول شبانه روز، خبر های خوب و بد می شنوند، با افراد خوب و بد ملاقات می کنند،ناراحت می شوند،خوشحال می شوند !
چیزی که در فال ها نوشته می شود، کلیاتی ساده و بدیهی است که روزانه در زندگی همه افراد اتفاق می افتد و هر کسی می تواند برداشت شخصی خودش را از متن فال بکند و به طوری که احساس کند این فال انگار دقیقا برای او نوشته شده است ..
بدون شک رواج خرافهگرایی كه متاسفانه برخی عناصر فرهنگی نيز آن را تائيد ميكنند برای جامعه مضر است و مردم را از واقعيات زندگي دور می كند و باعث ميشود آنان برای حل مشكلات به رويا و توهم روی بياورند. در اين جامعه كارايي افراد كاهش پيدا ميكند و نيروی انسانی به هدر ميرود و در مجموع جامعه از حركت و پويایی باز می ماند ...
Barnum effect
چقدر برایتان پیش آمده که طالعبینی ماه تولد خود را بخوانید و با خود بگویید "من دقیقاً همینجوری هستم!" یا اینکه شخصی طالع شما را برایتان بخواند و به شما بگوید "شخصی در زندگیات است که با تو دشمنی دارد" و شما شگفتزده شوید که چطور حقیقت را گفته است و همان لحظه به شخصی فکر کنید که زیاد روابط خوبی با او ندارید؟
متأسفانه باید گفت چنین وضعیتی پیش از آنکه بخواهد تجربهای فرامادی باشد در واقع یک پدیده روانشناختی به نام "اثر بارنوم" است.
"اثر بارنوم" یا "اثر فورر" وضعیتی است که افراد باور میکنند توصیفهای کلی از شخصیتشان که مخصوص آنها بیان شده درست هستند. این در حالی است که این توصیفها در واقع بسیار کلی و مبهم هستند. اثر بارنوم میتواند تا اندازهای دلیل پذیرش گسترده برخی باورها مانند انواع طالع بینی و حتی برخی از آزمونهای شخصیتشناسی را توضیح دهد.
اثرات بارنوم زمانی در میان مردم بسیار شناخته شد که روانشناس آمریکایی، "برتامر فورر" در سال 1948 نتایج آزمایش خود را با عنوان "The Fallacy of Personal Validation" منتشر کرد.
فورر به تعدادی از دانشجویان خود یک تست شخصیت شناسی داد و به آنها گفت که هفته بعد بر اساس جوابهایی که دادهاند در برگهای، تحلیل شخصیتشان به آنها داده میشود و آنها باید در برگه از 1تا5 به این تجزیه تحلیل، نمره بدهند.
تجزیه و تحلیلهای موجود در این تست از یک ستون طالع بینی از روزنامه محلی برداشته شده بودند. در انتهای آزمایش، نمره میانگین دانش آموزان 4.26 بود که نشان میدهد که اظهارات مبهم در ستونهای طالعبینی و سایر آثار شبهعلمی میتواند تقریباً در مورد هر شخص دیگری درست باشد!
اثر بارنوم زمانی اتفاق میافتد که مردم بر این باورند که آنچه به آنها گفته میشود بهطور خاص به آنها مربوط میشود و مختص آنها گفته میشود، علیرغم این واقعیت که این سخنان کلی و مبهم میتواند تقریباً برای هرکسی درست باشد!
این شگرد سخنوری و کلی گوئی که بهنوعی شبیه آچارفرانسه عمل میکند، توسط طالعبینها و پیشگوها استفاده میشود تا همه مشتریان خود را قانع کنند که دارای یک موهبت فرازمینی هستند.
این در حالی است که در حقیقت وقتی فرد سخنان مبهم و کلی میشنود، اقدام به تفسیر معنای آنها بنا بر حال و احوال شخصی خود میکند و تصور میکند که سخنانی که شنیده مخصوص او گفته شدهاند.
برای اینکه "اثر بارنوم" ایجاد شود توصیفات بیان شده باید کلی و مبهم باشند و بیشتر موضوعات مثبت را هدف قرار دهند زیرا افراد در قبول خصوصیات منفی خود تنها وقتی پذیرش بیشتری دارند که فرد گوینده را یک شخص حرفهای در کارش بدانند و به او اعتماد داشته باشند.
اثر بارنوم به ما نشان میدهد که از طالعبینی و فالگیری در نهایت تنها میتوان به عنوان یک سرگرمی لذت برد و نه بیشتر!
۳ _ فروم می گوید:
من همواره از این اصل دفاع کرده ام که ظرفیت انسان برای آزادی،عشق،و...تقریبا به تمامی به شرایط مشخص اجتماعی_اقتصادی بستگی دارد،و آن چنانکه در هنر عشق ورزیدن بیان کرده ام اگر در جامعه ای عشق گریز،عشق حاکم باشد،امری استثنایی است.
فراسوی زنجیرهای پندار
دیباچه مترجم صفحه ۲۱
اریک فروم
۴ _ نیاز به رهایی از توهم یک وضع،نیاز به رهایی از وضعیست که محتاج توهم است.
- نقد،گلهای خیالی را از زنجیر بر میکند،نه برای آنکه بشر زنجیر را عاری از خیال به خود بندد بلکه از آن رو که زنجیر را پاره کند و گل ها را برگیرد.
کارل مارکس
- آدمی نمی تواند تا ابد کودک بماند،سرانجام باید به زندگی دشمن کیش وارد شود.این را می توان «تحصیل واقعیت» نامید.
- نه ، دانش ما توهم نیست،توهم آن است که بپنداریم آنچه را این دانش قادر نیست به ما دهد درجای دیگر می توان یافت.
- هر جا "او" باشد "خود" نیز هست.
زیگموند فروید
فراسوی زنجیرهای پندار
صفحه۲۲
اریک فروم
۵ _ انسانهایی بی گناه ،انسان های بی گناه دیگر را از میان میبردند و خود نیز از میان میرفتند و برای بازماندگان،پدران و زنان و دوستانشان ،زخمی چاره ناپذیر باقی می گذاشتند.
در سودای چه آرمانی میجنگیدند؟
آیا به راستی هر دو طرف اعتقاد داشتند که برای پاسداری از صلح،پذیرای عفریت جنگ شده اند؟
اگر همه ی مردم در برابر این ننگ عصیان می کردند،آیا امکان شکل گیری آن وجود می داشت؟
چگونه ممکن بود که هر دو طرف نبرد یکسره دغدغه وحدت ملی را داشته باشند،به فتح،پیروزی نیندیشند باز هم نبرد ادامه داشته باشد؟
اتفاقات بعدی تردیدی باقی نگذاشت که هدف نهایی رهبران هر دو طرف ،فتح و پیروزی،شهرت و افتخار است،در تین صورت چگونه میلیونها تن برای گسترش خاک و ارضای غرور معدودی از رهبرانشان ،به این سلاخی تن می وادند؟
آیا جنگ حاصل یک اتفاقات بی معناست،یا نتیجه ی تحولات سیاسی و اجتماعی مشخصی است که از قانون مندی های ویژه ی فرد ، پیروی میکند، و به همین جهت از راه شناخت این قانونمندی ها میتوان ماهیت آن را دریافت و حتا وقوع آنرا پیش بینی کرد؟
فراسوی زنجیرهای پندار
برخی پیشینه های شخصی،صفحه۲۹
اریک فروم
چرا وقتی فال می گیریم، دقیقا در فال ها و طالع بینی ها چیزهایی گفته می شود که گویی مخصوص حال و روز ماست. آیا این عجیب و سحرآمیز نیست ؟
به صورت کلی فال و فالگيری نتيجه اعتقادات خرافی است و افراد دارای اعتقادات خرافی بيشتر به اين فرهنگ روی می آورند. هر چند اين موضوع در فرهنگ گذشتگان بيشتر قابل مشاهده است بدان گونه كه اين فرهنگ در افراد قبيله نشين آفريقايی بيشتر از ساير جوامع دنيا مشهود است و امروز طالع بینی یا ستاره خوانی مورد تایید مجامع علمی نیست و بسیاری از مردم آن را خرافات و موهوم پرستی می دانند. رغبت پُرقدمت عامهی مردم به اختربینی، با وجود فقدان هرگونه پایهی علمی برای آن، بیشتر از آن که از قدرت ستارهها بگوید، از روانشناسی بشر میگوید و اگر از هر اخترشناسی بپرسید که آیا اختربینی یا طالع بینی نجومی را باور دارد، جواب به احتمال قوی «نه»ای جانانه خواهد بود !
وقتی كه افراد جامعه توانايی برآورده كردن نيازها و خواستههايشان را از لحاظ فكری،اقتصادی و اجتماعی و يا خواستههای قلبی خود از قبيل ازدواج، طلاق و... را ندارند به خرافات و فال و فالگيری روی می آورند ..
فال زیر را که برگرفته از یک طالع بینی روزانه است بخوانید :
شخصی از نزدیکان سبب رنجش خاطر شما شده است صبور باشید. کمی خسته شده اید و احساس می کنید نیاز به استراحت و تجدید قوا دارید. در زندگی افرادی بوده اند که از اعتماد شما سوء استفاده کرده اند. بعضی از اطرافیان شما را درک نمی کنند و قدر شما را نمی دانند. به آینده امیدوار باشید ، طی روزهای آینده یک خبر خوش به شما می رسد.
چیزی که فال و طالع بینی را عجیب و سحر آمیز می کند، مهارت نوشتاری نویسنده آن است. فرض کنید شما به همراه 10 نفر دیگر فال بالا را می خوانید، به همه شما بدون اینکه بفهمید همین یک برگه مشابه داده شده است. هر کدام از شما برداشت خودش را از این متن میکند. هرکس در زندگی از گروهی آزرده خاطر می شود، هر کسی در آن واحد احساس می کند که نیاز به استراحت و خوش گذرانی دارد، اکثر افراد احساس میکنند دیگران آنچنان که باید قدر زحمات و استعداد هایشان را نمی دانند، همه افراد در طول شبانه روز، خبر های خوب و بد می شنوند، با افراد خوب و بد ملاقات می کنند،ناراحت می شوند،خوشحال می شوند !
چیزی که در فال ها نوشته می شود، کلیاتی ساده و بدیهی است که روزانه در زندگی همه افراد اتفاق می افتد و هر کسی می تواند برداشت شخصی خودش را از متن فال بکند و به طوری که احساس کند این فال انگار دقیقا برای او نوشته شده است ..
بدون شک رواج خرافهگرایی كه متاسفانه برخی عناصر فرهنگی نيز آن را تائيد ميكنند برای جامعه مضر است و مردم را از واقعيات زندگي دور می كند و باعث ميشود آنان برای حل مشكلات به رويا و توهم روی بياورند. در اين جامعه كارايي افراد كاهش پيدا ميكند و نيروی انسانی به هدر ميرود و در مجموع جامعه از حركت و پويایی باز می ماند ...
پیشگویی محققکننده (به انگلیسی: Self-fulfilling prophecy) یا پیشگویی خودانجام، آنگونه از پیشبینی را میگویند که بعد از آنکه اعلام یا صادر میشود خودش شرایطی ایجاد میکند که باعث میشود همان پیشگویی به حقیقت بپیوندد.
مثال تاریخی: در سال ۱۹۲۹ در ایالات متحدهٔ آمریکا بحران مالی پیش آمد و شایع شد که بانکها ورشکست خواهند شد. به همین دلیل مردم به بانکها هجوم بردند و پولهای خود را بیرون کشیدند. همین موضوع باعث ورشکستگی بانکها شد.
مثال روانشناسی: کسی که بهطور کلی خوشبین است و دیگران را انسانهایی خوب میداند و انتظار دارد از مردم برخورد خوب ببیند، احتمالاً با خوشرویی با مردم برخورد میکند و در نتیجه از آنها برخورد خوب و خوشاخلاقی میبیند. یا کسی که خود را خوش شانس میداند، بیشتر در رقابتهای مختلف شرکت میکند و در نتیجه، احتمال برنده شدنهایش بیشتر میشود.
پیشبینی محققکننده در مقابل پیشگویی خودْمخرب (Self-defeating prophecy) قرار دارد. در پیش بینی خود-مخرب یک پیش بینی انجام میشود ولی خود آن شرایطی را به وجود میآورد که در نهایت مانع از به وقوع پیوستن آن میشوند. توجه داشته باشید که پیش بینی خود-مخرب با یک پیشبینی خودمحققکننده که رویدادی منفی را پیش بینی میکند تفاوت دارد. برای مثال، مارکسیسم یک پیشگویی خود مخرب است. نظام سرمایهداری با عنایت به پیش گوییهای مارکسیسم، نرخ مالیات را بالا میبرد و از این رو، مانع از بروز شکاف طبقاتی عمیق و نابودی خود میشود.
🔮 پیشگویی محقق کننده همچنین میتواند سبب باور به روح و رویای صادقه شود.
پاریدولیا (به انگلیسی: Pareidolia) یک پدیدهٔ روانشناختی است که در آن، فرد علایم یا صداهایی را که ادراک میکند به صورت معنادار میشناسد. از مثالهای معمولی که در این باره زده میشود میتوان به این موارد اشاره کرد: دیدن چهره در ابرها، دیدن چهره در ماه، شنیدن پیامهای ناشناخته وقتی نوار یا صدای ضبطشده بهصورت برعکس پخش میشود.
پاریدولیا از دو واژهٔ یونانی تشکیل شدهاست: «پارا» که به معنی «کنار» یا «همراه» است، و «ایدولون» که به معنی تصویر است، و در کل، به معنی و مفهوم جانبیِ یک شکل اشاره دارد
یکی از بارزترین جلوههای پاریدولیا، دریافت و تصور نمادهای مذهبی از عکسها، نحوه قرار گرفتن اشیاء در کنار هم یا بافت خاص یک جسم است. این نوع از پاریدولیا، اختصاص به فرهنگ یا معتقدان مذهب خاصی ندارد و تقریباً در همه کشورها و در میان پیروان همه ادیان این نوع تلقیها مشاهده شده است.
یک تست روانشناسی به نام تست رورشاخ وجود دارد که در آن از لکههای جوهر روی کاغذ به آدمها نشان داد میشود و از آنها خواسته میشود که بگویند که این لکهها را شبیه چه چیزهایی میبینند و چه مفهومی میتوانند از لکهها در ذهن مجسم کنند.
داوینچی در یادداشتهای خود پاریدولیا را به عنوان ابزار هنرمندان معرفی کرده است به عقیده او "اگر شما به دیواری که در آن لکههای مختلف وجود داشته باشد نگاه کنید میتوانید کوهها درختان و هرچیزی که قوه تخیلتان اجازه بدهد را بسازید.
نمونه دیگر پاریدولیا ،برخی افراد باور دارند که با برعکس(reverse) کردن،ترانه ها میتوانند پیغام های شیطانی ایلومیناتی را بشنوند.در صورتیکه هر فرد کلمات متفاوتی میشنود.
جای تعجب نیست که الله و مسیح و خدایان هندو و.. روی نان تست و سرامیک و ابر و.. ظاهر میشوند.
آپوفنیا همچنین شناخته شده با عنوان اُلگوگرایی، یا عاملگرایی،تمایل انسان به درک الگوهای معنادار از دادههای اعداد تصادفی است. پاریدولیا نیز یک پدیدهٔ روانشناختی است که در آن فرد، علایم یا صداهایی را که ادراک میکند به صورت معنادار میشناسد. از مثالهای معمولی که در این باره زده میشود میتوان به این موارد اشاره کرد: دیدن چهره در ابرها، دیدن چهره در ماه، شنیدن پیامهای ناشناخته وقتی نوار یا صدای ضبطشده بهصورت برعکس پخش میشود. چنین سوگیریها و پیشداوریهایی میتوانند ناخواسته، ذهن قضاوتگر بیننده را دچار انحراف و خطا در «برداشت خردمندانه» کنند.
از نمونه های اپوفنیا میتوان به معجزه تراشی در کتب مقدس و اعجاز عددی قرآن و..اشاره کرد.
وقتی كه افراد جامعه توانايی برآورده كردن نيازها و خواستههايشان را از لحاظ فكری،اقتصادی و اجتماعی و يا خواستههای قلبی خود از قبيل ازدواج، طلاق و... را ندارند به خرافات و فال و فالگيری روی می آورند ..
فال زیر را که برگرفته از یک طالع بینی روزانه است بخوانید :
شخصی از نزدیکان سبب رنجش خاطر شما شده است صبور باشید. کمی خسته شده اید و احساس می کنید نیاز به استراحت و تجدید قوا دارید. در زندگی افرادی بوده اند که از اعتماد شما سوء استفاده کرده اند. بعضی از اطرافیان شما را درک نمی کنند و قدر شما را نمی دانند. به آینده امیدوار باشید ، طی روزهای آینده یک خبر خوش به شما می رسد.
فال و طالع بینی |
چیزی که در فال ها نوشته می شود، کلیاتی ساده و بدیهی است که روزانه در زندگی همه افراد اتفاق می افتد و هر کسی می تواند برداشت شخصی خودش را از متن فال بکند و به طوری که احساس کند این فال انگار دقیقا برای او نوشته شده است ..
بدون شک رواج خرافهگرایی كه متاسفانه برخی عناصر فرهنگی نيز آن را تائيد ميكنند برای جامعه مضر است و مردم را از واقعيات زندگي دور می كند و باعث ميشود آنان برای حل مشكلات به رويا و توهم روی بياورند. در اين جامعه كارايي افراد كاهش پيدا ميكند و نيروی انسانی به هدر ميرود و در مجموع جامعه از حركت و پويایی باز می ماند ...
Barnum effect
چقدر برایتان پیش آمده که طالعبینی ماه تولد خود را بخوانید و با خود بگویید "من دقیقاً همینجوری هستم!" یا اینکه شخصی طالع شما را برایتان بخواند و به شما بگوید "شخصی در زندگیات است که با تو دشمنی دارد" و شما شگفتزده شوید که چطور حقیقت را گفته است و همان لحظه به شخصی فکر کنید که زیاد روابط خوبی با او ندارید؟
متأسفانه باید گفت چنین وضعیتی پیش از آنکه بخواهد تجربهای فرامادی باشد در واقع یک پدیده روانشناختی به نام "اثر بارنوم" است.
"اثر بارنوم" یا "اثر فورر" وضعیتی است که افراد باور میکنند توصیفهای کلی از شخصیتشان که مخصوص آنها بیان شده درست هستند. این در حالی است که این توصیفها در واقع بسیار کلی و مبهم هستند. اثر بارنوم میتواند تا اندازهای دلیل پذیرش گسترده برخی باورها مانند انواع طالع بینی و حتی برخی از آزمونهای شخصیتشناسی را توضیح دهد.
اثرات بارنوم زمانی در میان مردم بسیار شناخته شد که روانشناس آمریکایی، "برتامر فورر" در سال 1948 نتایج آزمایش خود را با عنوان "The Fallacy of Personal Validation" منتشر کرد.
فورر به تعدادی از دانشجویان خود یک تست شخصیت شناسی داد و به آنها گفت که هفته بعد بر اساس جوابهایی که دادهاند در برگهای، تحلیل شخصیتشان به آنها داده میشود و آنها باید در برگه از 1تا5 به این تجزیه تحلیل، نمره بدهند.
تجزیه و تحلیلهای موجود در این تست از یک ستون طالع بینی از روزنامه محلی برداشته شده بودند. در انتهای آزمایش، نمره میانگین دانش آموزان 4.26 بود که نشان میدهد که اظهارات مبهم در ستونهای طالعبینی و سایر آثار شبهعلمی میتواند تقریباً در مورد هر شخص دیگری درست باشد!
اثر بارنوم زمانی اتفاق میافتد که مردم بر این باورند که آنچه به آنها گفته میشود بهطور خاص به آنها مربوط میشود و مختص آنها گفته میشود، علیرغم این واقعیت که این سخنان کلی و مبهم میتواند تقریباً برای هرکسی درست باشد!
این شگرد سخنوری و کلی گوئی که بهنوعی شبیه آچارفرانسه عمل میکند، توسط طالعبینها و پیشگوها استفاده میشود تا همه مشتریان خود را قانع کنند که دارای یک موهبت فرازمینی هستند.
این در حالی است که در حقیقت وقتی فرد سخنان مبهم و کلی میشنود، اقدام به تفسیر معنای آنها بنا بر حال و احوال شخصی خود میکند و تصور میکند که سخنانی که شنیده مخصوص او گفته شدهاند.
برای اینکه "اثر بارنوم" ایجاد شود توصیفات بیان شده باید کلی و مبهم باشند و بیشتر موضوعات مثبت را هدف قرار دهند زیرا افراد در قبول خصوصیات منفی خود تنها وقتی پذیرش بیشتری دارند که فرد گوینده را یک شخص حرفهای در کارش بدانند و به او اعتماد داشته باشند.
اثر بارنوم به ما نشان میدهد که از طالعبینی و فالگیری در نهایت تنها میتوان به عنوان یک سرگرمی لذت برد و نه بیشتر!
۳ _ فروم می گوید:
من همواره از این اصل دفاع کرده ام که ظرفیت انسان برای آزادی،عشق،و...تقریبا به تمامی به شرایط مشخص اجتماعی_اقتصادی بستگی دارد،و آن چنانکه در هنر عشق ورزیدن بیان کرده ام اگر در جامعه ای عشق گریز،عشق حاکم باشد،امری استثنایی است.
فراسوی زنجیرهای پندار
دیباچه مترجم صفحه ۲۱
اریک فروم
۴ _ نیاز به رهایی از توهم یک وضع،نیاز به رهایی از وضعیست که محتاج توهم است.
- نقد،گلهای خیالی را از زنجیر بر میکند،نه برای آنکه بشر زنجیر را عاری از خیال به خود بندد بلکه از آن رو که زنجیر را پاره کند و گل ها را برگیرد.
کارل مارکس
- آدمی نمی تواند تا ابد کودک بماند،سرانجام باید به زندگی دشمن کیش وارد شود.این را می توان «تحصیل واقعیت» نامید.
- نه ، دانش ما توهم نیست،توهم آن است که بپنداریم آنچه را این دانش قادر نیست به ما دهد درجای دیگر می توان یافت.
- هر جا "او" باشد "خود" نیز هست.
زیگموند فروید
فراسوی زنجیرهای پندار
صفحه۲۲
اریک فروم
۵ _ انسانهایی بی گناه ،انسان های بی گناه دیگر را از میان میبردند و خود نیز از میان میرفتند و برای بازماندگان،پدران و زنان و دوستانشان ،زخمی چاره ناپذیر باقی می گذاشتند.
در سودای چه آرمانی میجنگیدند؟
آیا به راستی هر دو طرف اعتقاد داشتند که برای پاسداری از صلح،پذیرای عفریت جنگ شده اند؟
اگر همه ی مردم در برابر این ننگ عصیان می کردند،آیا امکان شکل گیری آن وجود می داشت؟
چگونه ممکن بود که هر دو طرف نبرد یکسره دغدغه وحدت ملی را داشته باشند،به فتح،پیروزی نیندیشند باز هم نبرد ادامه داشته باشد؟
اتفاقات بعدی تردیدی باقی نگذاشت که هدف نهایی رهبران هر دو طرف ،فتح و پیروزی،شهرت و افتخار است،در تین صورت چگونه میلیونها تن برای گسترش خاک و ارضای غرور معدودی از رهبرانشان ،به این سلاخی تن می وادند؟
آیا جنگ حاصل یک اتفاقات بی معناست،یا نتیجه ی تحولات سیاسی و اجتماعی مشخصی است که از قانون مندی های ویژه ی فرد ، پیروی میکند، و به همین جهت از راه شناخت این قانونمندی ها میتوان ماهیت آن را دریافت و حتا وقوع آنرا پیش بینی کرد؟
فراسوی زنجیرهای پندار
برخی پیشینه های شخصی،صفحه۲۹
اریک فروم
چرا وقتی فال می گیریم، دقیقا در فال ها و طالع بینی ها چیزهایی گفته می شود که گویی مخصوص حال و روز ماست. آیا این عجیب و سحرآمیز نیست ؟
به صورت کلی فال و فالگيری نتيجه اعتقادات خرافی است و افراد دارای اعتقادات خرافی بيشتر به اين فرهنگ روی می آورند. هر چند اين موضوع در فرهنگ گذشتگان بيشتر قابل مشاهده است بدان گونه كه اين فرهنگ در افراد قبيله نشين آفريقايی بيشتر از ساير جوامع دنيا مشهود است و امروز طالع بینی یا ستاره خوانی مورد تایید مجامع علمی نیست و بسیاری از مردم آن را خرافات و موهوم پرستی می دانند. رغبت پُرقدمت عامهی مردم به اختربینی، با وجود فقدان هرگونه پایهی علمی برای آن، بیشتر از آن که از قدرت ستارهها بگوید، از روانشناسی بشر میگوید و اگر از هر اخترشناسی بپرسید که آیا اختربینی یا طالع بینی نجومی را باور دارد، جواب به احتمال قوی «نه»ای جانانه خواهد بود !
وقتی كه افراد جامعه توانايی برآورده كردن نيازها و خواستههايشان را از لحاظ فكری،اقتصادی و اجتماعی و يا خواستههای قلبی خود از قبيل ازدواج، طلاق و... را ندارند به خرافات و فال و فالگيری روی می آورند ..
فال زیر را که برگرفته از یک طالع بینی روزانه است بخوانید :
شخصی از نزدیکان سبب رنجش خاطر شما شده است صبور باشید. کمی خسته شده اید و احساس می کنید نیاز به استراحت و تجدید قوا دارید. در زندگی افرادی بوده اند که از اعتماد شما سوء استفاده کرده اند. بعضی از اطرافیان شما را درک نمی کنند و قدر شما را نمی دانند. به آینده امیدوار باشید ، طی روزهای آینده یک خبر خوش به شما می رسد.
چیزی که فال و طالع بینی را عجیب و سحر آمیز می کند، مهارت نوشتاری نویسنده آن است. فرض کنید شما به همراه 10 نفر دیگر فال بالا را می خوانید، به همه شما بدون اینکه بفهمید همین یک برگه مشابه داده شده است. هر کدام از شما برداشت خودش را از این متن میکند. هرکس در زندگی از گروهی آزرده خاطر می شود، هر کسی در آن واحد احساس می کند که نیاز به استراحت و خوش گذرانی دارد، اکثر افراد احساس میکنند دیگران آنچنان که باید قدر زحمات و استعداد هایشان را نمی دانند، همه افراد در طول شبانه روز، خبر های خوب و بد می شنوند، با افراد خوب و بد ملاقات می کنند،ناراحت می شوند،خوشحال می شوند !
چیزی که در فال ها نوشته می شود، کلیاتی ساده و بدیهی است که روزانه در زندگی همه افراد اتفاق می افتد و هر کسی می تواند برداشت شخصی خودش را از متن فال بکند و به طوری که احساس کند این فال انگار دقیقا برای او نوشته شده است ..
بدون شک رواج خرافهگرایی كه متاسفانه برخی عناصر فرهنگی نيز آن را تائيد ميكنند برای جامعه مضر است و مردم را از واقعيات زندگي دور می كند و باعث ميشود آنان برای حل مشكلات به رويا و توهم روی بياورند. در اين جامعه كارايي افراد كاهش پيدا ميكند و نيروی انسانی به هدر ميرود و در مجموع جامعه از حركت و پويایی باز می ماند ...
پیشگویی محققکننده (به انگلیسی: Self-fulfilling prophecy) یا پیشگویی خودانجام، آنگونه از پیشبینی را میگویند که بعد از آنکه اعلام یا صادر میشود خودش شرایطی ایجاد میکند که باعث میشود همان پیشگویی به حقیقت بپیوندد.
مثال تاریخی: در سال ۱۹۲۹ در ایالات متحدهٔ آمریکا بحران مالی پیش آمد و شایع شد که بانکها ورشکست خواهند شد. به همین دلیل مردم به بانکها هجوم بردند و پولهای خود را بیرون کشیدند. همین موضوع باعث ورشکستگی بانکها شد.
مثال روانشناسی: کسی که بهطور کلی خوشبین است و دیگران را انسانهایی خوب میداند و انتظار دارد از مردم برخورد خوب ببیند، احتمالاً با خوشرویی با مردم برخورد میکند و در نتیجه از آنها برخورد خوب و خوشاخلاقی میبیند. یا کسی که خود را خوش شانس میداند، بیشتر در رقابتهای مختلف شرکت میکند و در نتیجه، احتمال برنده شدنهایش بیشتر میشود.
پیشبینی محققکننده در مقابل پیشگویی خودْمخرب (Self-defeating prophecy) قرار دارد. در پیش بینی خود-مخرب یک پیش بینی انجام میشود ولی خود آن شرایطی را به وجود میآورد که در نهایت مانع از به وقوع پیوستن آن میشوند. توجه داشته باشید که پیش بینی خود-مخرب با یک پیشبینی خودمحققکننده که رویدادی منفی را پیش بینی میکند تفاوت دارد. برای مثال، مارکسیسم یک پیشگویی خود مخرب است. نظام سرمایهداری با عنایت به پیش گوییهای مارکسیسم، نرخ مالیات را بالا میبرد و از این رو، مانع از بروز شکاف طبقاتی عمیق و نابودی خود میشود.
🔮 پیشگویی محقق کننده همچنین میتواند سبب باور به روح و رویای صادقه شود.
پاریدولیا (به انگلیسی: Pareidolia) یک پدیدهٔ روانشناختی است که در آن، فرد علایم یا صداهایی را که ادراک میکند به صورت معنادار میشناسد. از مثالهای معمولی که در این باره زده میشود میتوان به این موارد اشاره کرد: دیدن چهره در ابرها، دیدن چهره در ماه، شنیدن پیامهای ناشناخته وقتی نوار یا صدای ضبطشده بهصورت برعکس پخش میشود.
پاریدولیا از دو واژهٔ یونانی تشکیل شدهاست: «پارا» که به معنی «کنار» یا «همراه» است، و «ایدولون» که به معنی تصویر است، و در کل، به معنی و مفهوم جانبیِ یک شکل اشاره دارد
یکی از بارزترین جلوههای پاریدولیا، دریافت و تصور نمادهای مذهبی از عکسها، نحوه قرار گرفتن اشیاء در کنار هم یا بافت خاص یک جسم است. این نوع از پاریدولیا، اختصاص به فرهنگ یا معتقدان مذهب خاصی ندارد و تقریباً در همه کشورها و در میان پیروان همه ادیان این نوع تلقیها مشاهده شده است.
یک تست روانشناسی به نام تست رورشاخ وجود دارد که در آن از لکههای جوهر روی کاغذ به آدمها نشان داد میشود و از آنها خواسته میشود که بگویند که این لکهها را شبیه چه چیزهایی میبینند و چه مفهومی میتوانند از لکهها در ذهن مجسم کنند.
داوینچی در یادداشتهای خود پاریدولیا را به عنوان ابزار هنرمندان معرفی کرده است به عقیده او "اگر شما به دیواری که در آن لکههای مختلف وجود داشته باشد نگاه کنید میتوانید کوهها درختان و هرچیزی که قوه تخیلتان اجازه بدهد را بسازید.
نمونه دیگر پاریدولیا ،برخی افراد باور دارند که با برعکس(reverse) کردن،ترانه ها میتوانند پیغام های شیطانی ایلومیناتی را بشنوند.در صورتیکه هر فرد کلمات متفاوتی میشنود.
جای تعجب نیست که الله و مسیح و خدایان هندو و.. روی نان تست و سرامیک و ابر و.. ظاهر میشوند.
آپوفنیا همچنین شناخته شده با عنوان اُلگوگرایی، یا عاملگرایی،تمایل انسان به درک الگوهای معنادار از دادههای اعداد تصادفی است. پاریدولیا نیز یک پدیدهٔ روانشناختی است که در آن فرد، علایم یا صداهایی را که ادراک میکند به صورت معنادار میشناسد. از مثالهای معمولی که در این باره زده میشود میتوان به این موارد اشاره کرد: دیدن چهره در ابرها، دیدن چهره در ماه، شنیدن پیامهای ناشناخته وقتی نوار یا صدای ضبطشده بهصورت برعکس پخش میشود. چنین سوگیریها و پیشداوریهایی میتوانند ناخواسته، ذهن قضاوتگر بیننده را دچار انحراف و خطا در «برداشت خردمندانه» کنند.
از نمونه های اپوفنیا میتوان به معجزه تراشی در کتب مقدس و اعجاز عددی قرآن و..اشاره کرد.