و کلیدهای خزائن غیب نزد اوست ، کسی جز او بر آن آگاه نیست و نیز آنچه در خشکی و دریاست همه را می داند و هیچ برگی از درخت نمی افتد مگر آنکه او آگاه است و نه هیچ دانه ای در زیر تاریکی های زمین و نه هیچ تر و خشکی ، جز آنکه در کتابی مبین مسطور است.
تفسیر المیزان - خلاصه (و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو و یعلم ما فی البر و البحر وماتسقط من ورقه الا یعلمها ولا حبه فی ظلمات الارض ولا رطب ولا یابس الافی کتاب مبین ):(و خزانه های غیب در نزد خداست و هیچکس جز او آنها رانمی داند ، هر چه را در خشکی و دریاست می داند و هیچ برگی از درختان نمی افتد، مگر اینکه او از افتادنش با خبر است ،و هیچ دانه ای در تاریکیهای زمین ، و نیز هیچ تر وخشکی نیست ،جز اینکه در کتاب مبین است )،چون درآخر آیه قبلی فرمود: خداوند به احوال ستمکاران داناتر است ،در این آیه برای مزید بیان می فرماید: خزانه های غیب یا کلیدهای آن در نزد خدای سبحان است و کسی را جز او از آن آگاهی نیست و هر کوچک و بزرگی را می داند و او قادراست که هرگونه که بخواهد تصرف کند و خدا در حکمش اشتباه نمی نماید وهرگز در عذاب ستمکاران به اشتباه نمی افتد، چون خدا به احوال آنها داناتر است و به هر وجه علم غیب منحصر به خدای تعالی است و علم او شامل هر چیز، چه غیب و چه شهود می گردد، پس اموری که در چهار چوب زمان قرار دارند، قبل ازاینکه موجود شوند، نزد خدا ثابت بوده و در خزینه های غیب او دارای نوعی ثبوت مبهم و غیر مقدر بوده اند، اگر چه کیفیت ثبوت آنها برای ما مبهم است و مانمی توانیم به آن احاطه پیدا کنیم و چه بسا چیزهای دیگری نیز در آ ن عالم ذخیره و نهفته باشد که از جنس موجودات زمانی نباشند، پس خزینه های غیب خداشامل دو نوع غیب است : اول )، غیبهایی که پا به عرصه ظهور و شهودگذاشته اند،دوم )، غیبهائی که از مرحله شهادت خارجند که این گروه دوم را غیب مطلق می نامیم ، اگر چه آن گروه اول هم باز مرجعشان همان غیب مطلق است ،اماآنها را در موقعی که متعلق علم ما قرار نگرفته اند(غیب نسبی )می نامیم . پس غیبهایی که در جملات بعدی به آنها اشاره می کند همان غیب نسبی است مثلا افتادن برگ درختان یا دانه های درون زمین اعم از اینکه رشد کنند یا فاسدشوند و همچنین همه تر و خشک ها، امور محدود و مقدری هستند که تعلق علم به آنها محال نیست ، پس غیب مطلق نمی باشند، بلکه به جهت کثرت آنها، انسان از احاطه به آنها عاجز می باشد وگرنه احاطه به آنان محال نیست . آنگاه بیان می دارد که همه این امور در کتاب مبین قرار دارند، یعنی این امورهم از جهت غیبت و هم از جهت شهودشان در کتاب موجود می باشند و به عبارت دیگر (کتاب مبین ) عبارتست از همین عالم وجود که همه موجودات رادر خود جای داده و یا شاید گفته شود که این موجودات تنها از جهت غیب بودن در آن کتاب مبین قرار دارند، یعنی کتاب مبین چیز دیگری است که تمامی موجودات به نحو مخصوصی در آن نوشته شده و گنجانده شده اند، شاهد براینکه مراد همان معنای اول است ، این است که موجودات جهان دائما در حال حرکت و دگرگونی هستند، در حالیکه قرآن دلالت می کند که لوح محفوظ و ام الکتاب و آنچه در آنهاست قابل تغییر و دگرگونی نیست . پس کتاب مبین با خزانه های غیب فرق دارد، کتاب مبین چیزی است که خداآن را به وجود آورده تا سایر موجودات را ضبط نموده و آنها را بعد از بیرون شدن از خزائن وقبل از رسیدن به عالم وجود و همچنین بعد از آن و بعد ازگذشتن دورانشان در این عالم حفظ نماید، به هر صورت خداوند عالم به همه موجودات و تقدیرات و تعینات آنها قبل از وجود و وقوع شان و نیز پس از آن می باشد، پس آنچه بوده و هست و خواهد بود با همه تغییراتشان در مقام علم الهی محفوظ هستند و هیچ چیز از او مخفی نمی ماند.
و کلیدهای خزائن غیب نزد اوست ، کسی جز او بر آن آگاه نیست و نیز آنچه در خشکی و دریاست همه را می داند و هیچ برگی از درخت نمی افتد مگر آنکه او آگاه است و نه هیچ دانه ای در زیر تاریکی های زمین و نه هیچ تر و خشکی ، جز آنکه در کتابی مبین مسطور است.
پاسخحذفوَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ في ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في کِتابٍ مُبينٍ59
پاسخحذفتفسیر المیزان - خلاصه
پاسخحذف(و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو و یعلم ما فی البر و البحر وماتسقط من ورقه الا یعلمها ولا حبه فی ظلمات الارض ولا رطب ولا یابس الافی کتاب مبین ):(و خزانه های غیب در نزد خداست و هیچکس جز او آنها رانمی داند ، هر چه را در خشکی و دریاست می داند و هیچ برگی از درختان نمی افتد، مگر اینکه او از افتادنش با خبر است ،و هیچ دانه ای در تاریکیهای زمین ، و نیز هیچ تر وخشکی نیست ،جز اینکه در کتاب مبین است )،چون درآخر آیه قبلی فرمود: خداوند به احوال ستمکاران داناتر است ،در این آیه برای مزید بیان می فرماید: خزانه های غیب یا کلیدهای آن در نزد خدای سبحان است و کسی را جز او از آن آگاهی نیست و هر کوچک و بزرگی را می داند و او قادراست که هرگونه که بخواهد تصرف کند و خدا در حکمش اشتباه نمی نماید وهرگز در عذاب ستمکاران به اشتباه نمی افتد، چون خدا به احوال آنها داناتر است و به هر وجه علم غیب منحصر به خدای تعالی است و علم او شامل هر چیز، چه غیب و چه شهود می گردد، پس اموری که در چهار چوب زمان قرار دارند، قبل ازاینکه موجود شوند، نزد خدا ثابت بوده و در خزینه های غیب او دارای نوعی ثبوت مبهم و غیر مقدر بوده اند، اگر چه کیفیت ثبوت آنها برای ما مبهم است و مانمی توانیم به آن احاطه پیدا کنیم و چه بسا چیزهای دیگری نیز در آ ن عالم ذخیره و نهفته باشد که از جنس موجودات زمانی نباشند، پس خزینه های غیب خداشامل دو نوع غیب است : اول )، غیبهایی که پا به عرصه ظهور و شهودگذاشته اند،دوم )، غیبهائی که از مرحله شهادت خارجند که این گروه دوم را غیب مطلق می نامیم ، اگر چه آن گروه اول هم باز مرجعشان همان غیب مطلق است ،اماآنها را در موقعی که متعلق علم ما قرار نگرفته اند(غیب نسبی )می نامیم . پس غیبهایی که در جملات بعدی به آنها اشاره می کند همان غیب نسبی است مثلا افتادن برگ درختان یا دانه های درون زمین اعم از اینکه رشد کنند یا فاسدشوند و همچنین همه تر و خشک ها، امور محدود و مقدری هستند که تعلق علم به آنها محال نیست ، پس غیب مطلق نمی باشند، بلکه به جهت کثرت آنها، انسان از احاطه به آنها عاجز می باشد وگرنه احاطه به آنان محال نیست . آنگاه بیان می دارد که همه این امور در کتاب مبین قرار دارند، یعنی این امورهم از جهت غیبت و هم از جهت شهودشان در کتاب موجود می باشند و به عبارت دیگر (کتاب مبین ) عبارتست از همین عالم وجود که همه موجودات رادر خود جای داده و یا شاید گفته شود که این موجودات تنها از جهت غیب بودن در آن کتاب مبین قرار دارند، یعنی کتاب مبین چیز دیگری است که تمامی موجودات به نحو مخصوصی در آن نوشته شده و گنجانده شده اند، شاهد براینکه مراد همان معنای اول است ، این است که موجودات جهان دائما در حال حرکت و دگرگونی هستند، در حالیکه قرآن دلالت می کند که لوح محفوظ و ام الکتاب و آنچه در آنهاست قابل تغییر و دگرگونی نیست . پس کتاب مبین با خزانه های غیب فرق دارد، کتاب مبین چیزی است که خداآن را به وجود آورده تا سایر موجودات را ضبط نموده و آنها را بعد از بیرون شدن از خزائن وقبل از رسیدن به عالم وجود و همچنین بعد از آن و بعد ازگذشتن دورانشان در این عالم حفظ نماید، به هر صورت خداوند عالم به همه موجودات و تقدیرات و تعینات آنها قبل از وجود و وقوع شان و نیز پس از آن می باشد، پس آنچه بوده و هست و خواهد بود با همه تغییراتشان در مقام علم الهی محفوظ هستند و هیچ چیز از او مخفی نمی ماند.