۰۴ آذر ۱۳۹۷
۰۲ آبان ۱۳۹۷
فال و طالع بینی
به صورت کلی فال و فالگيری نتيجه اعتقادات خرافی است و افراد دارای اعتقادات خرافی بيشتر به اين فرهنگ روی می آورند. هر چند اين موضوع در فرهنگ گذشتگان بيشتر قابل مشاهده است بدان گونه كه اين فرهنگ در افراد قبيله نشين آفريقايی بيشتر از ساير جوامع دنيا مشهود است و امروز طالع بینی یا ستاره خوانی مورد تایید مجامع علمی نیست و بسیاری از مردم آن را خرافات و موهوم پرستی می دانند. رغبت پُرقدمت عامه‌ی مردم به اختربینی، با وجود فقدان هرگونه پایه‌ی علمی برای آن، بیشتر از آن که از قدرت ستاره‌ها بگوید، از روانشناسی بشر میگوید و اگر از هر اخترشناسی بپرسید که آیا اختربینی یا طالع بینی نجومی را باور دارد، جواب به احتمال قوی «نه»ای جانانه خواهد بود !
وقتی كه افراد جامعه توانايی برآورده كردن نيازها و خواسته‌هايشان را از لحاظ فكری،اقتصادی و اجتماعی و يا خواسته‌های قلبی خود از قبيل ازدواج، طلاق و... را ندارند به خرافات و فال و فالگيری روی می آورند ..
فال زیر را که برگرفته از یک طالع بینی روزانه است بخوانید :
شخصی از نزدیکان سبب رنجش خاطر شما شده است صبور باشید. کمی خسته شده اید و احساس می کنید نیاز به استراحت و تجدید قوا دارید. در زندگی افرادی بوده اند که از اعتماد شما سوء استفاده کرده اند. بعضی از اطرافیان شما را درک نمی کنند و قدر شما را نمی دانند. به آینده امیدوار باشید ، طی روزهای آینده یک خبر خوش به شما می رسد.
چیزی که فال و طالع بینی را عجیب و سحر آمیز می کند، مهارت نوشتاری نویسنده آن است. فرض کنید شما به همراه 10 نفر دیگر فال بالا را می خوانید، به همه شما بدون اینکه بفهمید همین یک برگه مشابه داده شده است. هر کدام از شما برداشت خودش را از این متن میکند. هرکس در زندگی از گروهی آزرده خاطر می شود، هر کسی در آن واحد احساس می کند که نیاز به استراحت و خوش گذرانی دارد، اکثر افراد احساس میکنند دیگران آنچنان که باید قدر زحمات و استعداد هایشان را نمی دانند، همه افراد در طول شبانه روز، خبر های خوب و بد می شنوند، با افراد خوب و بد ملاقات می کنند،ناراحت می شوند،خوشحال می شوند !
چیزی که در فال ها نوشته می شود، کلیاتی ساده و بدیهی است که روزانه در زندگی همه افراد اتفاق می افتد و هر کسی می تواند برداشت شخصی خودش را از متن فال بکند و به طوری که احساس کند این فال انگار دقیقا برای او نوشته شده است ..
بدون شک رواج خرافه‌‌گرایی كه متاسفانه برخی عناصر فرهنگی نيز آن را تائيد مي‌كنند برای جامعه مضر است و مردم را از واقعيات زندگي دور می كند و باعث مي‌شود آنان برای حل مشكلات به رويا و توهم روی بياورند. در اين جامعه كارايي افراد كاهش پيدا مي‌كند و نيروی انسانی به هدر ميرود و در مجموع جامعه از حركت و پويایی باز می ماند ...
Barnum effect
چقدر برایتان پیش آمده که طالع‌بینی ماه تولد خود را بخوانید و با خود بگویید "من دقیقاً همین‌جوری هستم!" یا اینکه شخصی طالع شما را برایتان بخواند و به شما بگوید "شخصی در زندگی‌ات است که با تو دشمنی دارد" و شما شگفت‌زده شوید که چطور حقیقت را گفته است و همان لحظه به شخصی فکر کنید که زیاد روابط خوبی با او ندارید؟
متأسفانه باید گفت چنین وضعیتی پیش از آنکه بخواهد تجربه‌ای فرامادی باشد در واقع یک پدیده روان‌شناختی به نام "اثر بارنوم" است.
"اثر بارنوم" یا "اثر فورر" وضعیتی است که افراد باور میکنند توصیف‌های کلی از شخصیتشان که مخصوص آنها بیان شده درست هستند. این در حالی است که این توصیف‌ها در واقع بسیار کلی و مبهم هستند. اثر بارنوم میتواند تا اندازه‌ای دلیل پذیرش گسترده برخی باورها مانند انواع طالع بینی و حتی برخی از آزمون‌های شخصیت‌شناسی را توضیح دهد.
اثرات بارنوم زمانی در میان مردم بسیار شناخته شد که روانشناس آمریکایی، "برتامر فورر" در سال 1948 نتایج آزمایش خود را با عنوان "The Fallacy of Personal Validation" منتشر کرد.
فورر به تعدادی از دانشجویان خود یک تست شخصیت شناسی داد و به آنها گفت که هفته بعد بر اساس جواب‌هایی که داده‌اند در برگه‌ای، تحلیل شخصیتشان به آنها داده میشود و آنها باید در برگه از 1تا5 به این تجزیه تحلیل، نمره بدهند.
تجزیه و تحلیل‌های موجود در این تست از یک ستون طالع بینی از روزنامه محلی برداشته شده بودند. در انتهای آزمایش، نمره میانگین دانش آموزان 4.26 بود که نشان میدهد که اظهارات مبهم در ستون‌های طالع‌بینی و سایر آثار شبه‌علمی میتواند تقریباً در مورد هر شخص دیگری درست باشد!
اثر بارنوم زمانی اتفاق می‌افتد که مردم بر این باورند که آنچه به آنها گفته میشود به‌طور خاص به آنها مربوط میشود و مختص آنها گفته میشود، علیرغم این واقعیت که این سخنان کلی و مبهم میتواند تقریباً برای هرکسی درست باشد!
این شگرد سخنوری و کلی گوئی که به‌نوعی شبیه آچارفرانسه عمل میکند، توسط طالع‌بین‌ها و پیش‌گوها استفاده میشود تا همه مشتریان خود را قانع کنند که دارای یک موهبت فرازمینی هستند.
این در حالی است که در حقیقت وقتی فرد سخنان مبهم و کلی میشنود، اقدام به تفسیر معنای آنها بنا بر حال و احوال شخصی خود میکند و تصور میکند که سخنانی که شنیده مخصوص او گفته شده‌اند.
برای اینکه "اثر بارنوم" ایجاد شود توصیفات بیان شده باید کلی و مبهم باشند و بیشتر موضوعات مثبت را هدف قرار دهند زیرا افراد در قبول خصوصیات منفی خود تنها وقتی پذیرش بیشتری دارند که فرد گوینده را یک شخص حرفهای در کارش بدانند و به او اعتماد داشته باشند.
اثر بارنوم به ما نشان میدهد که از طالع‌بینی و فال‌گیری در نهایت تنها میتوان به عنوان یک سرگرمی لذت برد و نه بیشتر!
۳ _ فروم می گوید:
من همواره از این اصل دفاع کرده ام که ظرفیت انسان برای آزادی،عشق،و...تقریبا به تمامی به شرایط مشخص اجتماعی_اقتصادی بستگی دارد،و آن چنانکه در هنر عشق ورزیدن بیان کرده ام اگر در جامعه ای عشق گریز،عشق حاکم باشد،امری استثنایی است.
فراسوی زنجیرهای پندار
دیباچه مترجم صفحه ۲۱
اریک فروم
۴ _ نیاز به رهایی از توهم یک وضع،نیاز به رهایی از وضعیست که محتاج توهم است.
- نقد،گلهای خیالی را از زنجیر بر میکند،نه برای آنکه بشر زنجیر را عاری از خیال به خود بندد بلکه از آن رو که زنجیر را پاره کند و گل ها را برگیرد.
کارل مارکس
- آدمی نمی تواند تا ابد کودک بماند،سرانجام باید به زندگی دشمن کیش وارد شود.این را می توان «تحصیل واقعیت» نامید.
- نه ، دانش ما توهم نیست،توهم آن است که بپنداریم آنچه را این دانش قادر نیست به ما دهد درجای دیگر می توان یافت.
- هر جا "او" باشد "خود" نیز هست.
زیگموند فروید
فراسوی زنجیرهای پندار
صفحه۲۲
اریک فروم
۵ _ انسانهایی بی گناه ،انسان های بی گناه دیگر را از میان میبردند و خود نیز از میان میرفتند و برای بازماندگان،پدران و زنان و دوستانشان ،زخمی چاره ناپذیر باقی می گذاشتند.
در سودای چه آرمانی میجنگیدند؟
آیا به راستی هر دو طرف اعتقاد داشتند که برای پاسداری از صلح،پذیرای عفریت جنگ شده اند؟
اگر همه ی مردم در برابر این ننگ عصیان می کردند،آیا امکان شکل گیری آن وجود می داشت؟
چگونه ممکن بود که هر دو طرف نبرد یکسره دغدغه وحدت ملی را داشته باشند،به فتح،پیروزی نیندیشند باز هم نبرد ادامه داشته باشد؟
اتفاقات بعدی تردیدی باقی نگذاشت که هدف نهایی رهبران هر دو طرف ،فتح و پیروزی،شهرت و افتخار است،در تین صورت چگونه میلیونها تن برای گسترش خاک و ارضای غرور معدودی از رهبرانشان ،به این سلاخی تن می وادند؟
آیا جنگ حاصل یک اتفاقات بی معناست،یا نتیجه ی تحولات سیاسی و اجتماعی مشخصی است که از قانون مندی های ویژه ی فرد ، پیروی میکند، و به همین جهت از راه شناخت این قانونمندی ها میتوان ماهیت آن را دریافت و حتا وقوع آنرا پیش بینی کرد؟
فراسوی زنجیرهای پندار
برخی پیشینه های شخصی،صفحه۲۹
اریک فروم
چرا وقتی فال می گیریم، دقیقا در فال ها و طالع بینی ها چیزهایی گفته می شود که گویی مخصوص حال و روز ماست. آیا این عجیب و سحرآمیز نیست ؟
به صورت کلی فال و فالگيری نتيجه اعتقادات خرافی است و افراد دارای اعتقادات خرافی بيشتر به اين فرهنگ روی می آورند. هر چند اين موضوع در فرهنگ گذشتگان بيشتر قابل مشاهده است بدان گونه كه اين فرهنگ در افراد قبيله نشين آفريقايی بيشتر از ساير جوامع دنيا مشهود است و امروز طالع بینی یا ستاره خوانی مورد تایید مجامع علمی نیست و بسیاری از مردم آن را خرافات و موهوم پرستی می دانند. رغبت پُرقدمت عامه‌ی مردم به اختربینی، با وجود فقدان هرگونه پایه‌ی علمی برای آن، بیشتر از آن که از قدرت ستاره‌ها بگوید، از روانشناسی بشر میگوید و اگر از هر اخترشناسی بپرسید که آیا اختربینی یا طالع بینی نجومی را باور دارد، جواب به احتمال قوی «نه»ای جانانه خواهد بود !
وقتی كه افراد جامعه توانايی برآورده كردن نيازها و خواسته‌هايشان را از لحاظ فكری،اقتصادی و اجتماعی و يا خواسته‌های قلبی خود از قبيل ازدواج، طلاق و... را ندارند به خرافات و فال و فالگيری روی می آورند ..
فال زیر را که برگرفته از یک طالع بینی روزانه است بخوانید :
شخصی از نزدیکان سبب رنجش خاطر شما شده است صبور باشید. کمی خسته شده اید و احساس می کنید نیاز به استراحت و تجدید قوا دارید. در زندگی افرادی بوده اند که از اعتماد شما سوء استفاده کرده اند. بعضی از اطرافیان شما را درک نمی کنند و قدر شما را نمی دانند. به آینده امیدوار باشید ، طی روزهای آینده یک خبر خوش به شما می رسد.
چیزی که فال و طالع بینی را عجیب و سحر آمیز می کند، مهارت نوشتاری نویسنده آن است. فرض کنید شما به همراه 10 نفر دیگر فال بالا را می خوانید، به همه شما بدون اینکه بفهمید همین یک برگه مشابه داده شده است. هر کدام از شما برداشت خودش را از این متن میکند. هرکس در زندگی از گروهی آزرده خاطر می شود، هر کسی در آن واحد احساس می کند که نیاز به استراحت و خوش گذرانی دارد، اکثر افراد احساس میکنند دیگران آنچنان که باید قدر زحمات و استعداد هایشان را نمی دانند، همه افراد در طول شبانه روز، خبر های خوب و بد می شنوند، با افراد خوب و بد ملاقات می کنند،ناراحت می شوند،خوشحال می شوند !
چیزی که در فال ها نوشته می شود، کلیاتی ساده و بدیهی است که روزانه در زندگی همه افراد اتفاق می افتد و هر کسی می تواند برداشت شخصی خودش را از متن فال بکند و به طوری که احساس کند این فال انگار دقیقا برای او نوشته شده است ..
بدون شک رواج خرافه‌‌گرایی كه متاسفانه برخی عناصر فرهنگی نيز آن را تائيد مي‌كنند برای جامعه مضر است و مردم را از واقعيات زندگي دور می كند و باعث مي‌شود آنان برای حل مشكلات به رويا و توهم روی بياورند. در اين جامعه كارايي افراد كاهش پيدا مي‌كند و نيروی انسانی به هدر ميرود و در مجموع جامعه از حركت و پويایی باز می ماند ...
پیشگویی محقق‌کننده (به انگلیسی: Self-fulfilling prophecy) یا پیشگویی خودانجام، آن‌گونه از پیش‌بینی را می‌گویند که بعد از آنکه اعلام یا صادر میشود خودش شرایطی ایجاد میکند که باعث میشود همان پیشگویی به حقیقت بپیوندد.
مثال تاریخی: در سال ۱۹۲۹ در ایالات متحدهٔ آمریکا بحران مالی پیش آمد و شایع شد که بانکها ورشکست خواهند شد. به همین دلیل مردم به بانکها هجوم بردند و پولهای خود را بیرون کشیدند. همین موضوع باعث ورشکستگی بانکها شد.
مثال روانشناسی: کسی که به‌طور کلی خوشبین است و دیگران را انسانهایی خوب می‌داند و انتظار دارد از مردم برخورد خوب ببیند، احتمالاً با خوشرویی با مردم برخورد میکند و در نتیجه از آنها برخورد خوب و خوش‌اخلاقی می‌بیند. یا کسی که خود را خوش شانس می‌داند، بیشتر در رقابتهای مختلف شرکت میکند و در نتیجه، احتمال برنده شدنهایش بیشتر میشود.
پیش‌بینی محقق‌کننده در مقابل پیشگویی خودْمخرب (Self-defeating prophecy) قرار دارد. در پیش بینی خود-مخرب یک پیش بینی انجام میشود ولی خود آن شرایطی را به وجود می‌آورد که در نهایت مانع از به وقوع پیوستن آن میشوند. توجه داشته باشید که پیش بینی خود-مخرب با یک پیش‌بینی خودمحقق‌کننده که رویدادی منفی را پیش بینی میکند تفاوت دارد. برای مثال، مارکسیسم یک پیشگویی خود مخرب است. نظام سرمایه‌داری با عنایت به پیش گویی‌های مارکسیسم، نرخ مالیات را بالا میبرد و از این رو، مانع از بروز شکاف طبقاتی عمیق و نابودی خود میشود.
🔮 پیشگویی محقق کننده همچنین میتواند سبب باور به روح و رویای صادقه شود.
پاریدولیا (به انگلیسی: Pareidolia) یک پدیدهٔ روان‌شناختی است که در آن، فرد علایم یا صداهایی را که ادراک میکند به صورت معنادار می‌شناسد. از مثال‌های معمولی که در این باره زده میشود میتوان به این موارد اشاره کرد: دیدن چهره در ابرها، دیدن چهره در ماه، شنیدن پیام‌های ناشناخته وقتی نوار یا صدای ضبط‌شده به‌صورت برعکس پخش میشود.
پاریدولیا از دو واژهٔ یونانی تشکیل شده‌است: «پارا» که به معنی «کنار» یا «همراه» است، و «ایدولون» که به معنی تصویر است، و در کل، به معنی و مفهوم جانبیِ یک شکل اشاره دارد
یکی از بارزترین جلوه‌های پاریدولیا، دریافت و تصور نمادهای مذهبی از عکس‌ها، نحوه قرار گرفتن اشیاء در کنار هم یا بافت خاص یک جسم است. این نوع از پاریدولیا، اختصاص به فرهنگ یا معتقدان مذهب خاصی ندارد و تقریباً در همه کشورها و در میان پیروان همه ادیان این نوع تلقی‌ها مشاهده شده است.
یک تست روانشناسی به نام تست رورشاخ وجود دارد که در آن از لکه‌های جوهر روی کاغذ به آدم‌ها نشان داد میشود و از آنها خواسته میشود که بگویند که این لکه‌ها را شبیه چه چیزهایی می‌بینند و چه مفهومی میتوانند از لکه‌ها در ذهن مجسم کنند.
داوینچی در یادداشت‌های خود پاریدولیا را به عنوان ابزار هنرمندان معرفی کرده است به عقیده او "اگر شما به دیواری که در آن لکه‌های مختلف وجود داشته باشد نگاه کنید می‌توانید کوه‌ها درختان و هرچیزی که قوه تخیلتان اجازه بدهد را بسازید.
نمونه دیگر پاریدولیا ،برخی افراد باور دارند که با برعکس(reverse) کردن،ترانه ها میتوانند پیغام های شیطانی ایلومیناتی را بشنوند.در صورتیکه هر فرد کلمات متفاوتی میشنود.
جای تعجب نیست که الله و مسیح و خدایان هندو و.. روی نان تست و سرامیک و ابر و.. ظاهر میشوند.
آپوفنیا همچنین شناخته شده با عنوان اُلگوگرایی، یا عامل‌گرایی،تمایل انسان به درک الگوهای معنادار از داده‌های اعداد تصادفی است. پاریدولیا نیز یک پدیدهٔ روان‌شناختی است که در آن فرد، علایم یا صداهایی را که ادراک میکند به صورت معنادار می‌شناسد. از مثال‌های معمولی که در این باره زده میشود میتوان به این موارد اشاره کرد: دیدن چهره در ابرها، دیدن چهره در ماه، شنیدن پیام‌های ناشناخته وقتی نوار یا صدای ضبط‌شده به‌صورت برعکس پخش میشود. چنین سوگیری‌ها و پیش‌داوری‌هایی میتوانند ناخواسته، ذهن قضاوت‌گر بیننده را دچار انحراف و خطا در «برداشت خردمندانه» کنند.
از نمونه های اپوفنیا میتوان به معجزه تراشی در کتب مقدس و اعجاز عددی قرآن و..اشاره کرد.
وقتی كه افراد جامعه توانايی برآورده كردن نيازها و خواسته‌هايشان را از لحاظ فكری،اقتصادی و اجتماعی و يا خواسته‌های قلبی خود از قبيل ازدواج، طلاق و... را ندارند به خرافات و فال و فالگيری روی می آورند ..
فال زیر را که برگرفته از یک طالع بینی روزانه است بخوانید :
شخصی از نزدیکان سبب رنجش خاطر شما شده است صبور باشید. کمی خسته شده اید و احساس می کنید نیاز به استراحت و تجدید قوا دارید. در زندگی افرادی بوده اند که از اعتماد شما سوء استفاده کرده اند. بعضی از اطرافیان شما را درک نمی کنند و قدر شما را نمی دانند. به آینده امیدوار باشید ، طی روزهای آینده یک خبر خوش به شما می رسد.
 |
| فال و طالع بینی |
چیزی که در فال ها نوشته می شود، کلیاتی ساده و بدیهی است که روزانه در زندگی همه افراد اتفاق می افتد و هر کسی می تواند برداشت شخصی خودش را از متن فال بکند و به طوری که احساس کند این فال انگار دقیقا برای او نوشته شده است ..
بدون شک رواج خرافه‌‌گرایی كه متاسفانه برخی عناصر فرهنگی نيز آن را تائيد مي‌كنند برای جامعه مضر است و مردم را از واقعيات زندگي دور می كند و باعث مي‌شود آنان برای حل مشكلات به رويا و توهم روی بياورند. در اين جامعه كارايي افراد كاهش پيدا مي‌كند و نيروی انسانی به هدر ميرود و در مجموع جامعه از حركت و پويایی باز می ماند ...
Barnum effect
چقدر برایتان پیش آمده که طالع‌بینی ماه تولد خود را بخوانید و با خود بگویید "من دقیقاً همین‌جوری هستم!" یا اینکه شخصی طالع شما را برایتان بخواند و به شما بگوید "شخصی در زندگی‌ات است که با تو دشمنی دارد" و شما شگفت‌زده شوید که چطور حقیقت را گفته است و همان لحظه به شخصی فکر کنید که زیاد روابط خوبی با او ندارید؟
متأسفانه باید گفت چنین وضعیتی پیش از آنکه بخواهد تجربه‌ای فرامادی باشد در واقع یک پدیده روان‌شناختی به نام "اثر بارنوم" است.
"اثر بارنوم" یا "اثر فورر" وضعیتی است که افراد باور میکنند توصیف‌های کلی از شخصیتشان که مخصوص آنها بیان شده درست هستند. این در حالی است که این توصیف‌ها در واقع بسیار کلی و مبهم هستند. اثر بارنوم میتواند تا اندازه‌ای دلیل پذیرش گسترده برخی باورها مانند انواع طالع بینی و حتی برخی از آزمون‌های شخصیت‌شناسی را توضیح دهد.
اثرات بارنوم زمانی در میان مردم بسیار شناخته شد که روانشناس آمریکایی، "برتامر فورر" در سال 1948 نتایج آزمایش خود را با عنوان "The Fallacy of Personal Validation" منتشر کرد.
فورر به تعدادی از دانشجویان خود یک تست شخصیت شناسی داد و به آنها گفت که هفته بعد بر اساس جواب‌هایی که داده‌اند در برگه‌ای، تحلیل شخصیتشان به آنها داده میشود و آنها باید در برگه از 1تا5 به این تجزیه تحلیل، نمره بدهند.
تجزیه و تحلیل‌های موجود در این تست از یک ستون طالع بینی از روزنامه محلی برداشته شده بودند. در انتهای آزمایش، نمره میانگین دانش آموزان 4.26 بود که نشان میدهد که اظهارات مبهم در ستون‌های طالع‌بینی و سایر آثار شبه‌علمی میتواند تقریباً در مورد هر شخص دیگری درست باشد!
اثر بارنوم زمانی اتفاق می‌افتد که مردم بر این باورند که آنچه به آنها گفته میشود به‌طور خاص به آنها مربوط میشود و مختص آنها گفته میشود، علیرغم این واقعیت که این سخنان کلی و مبهم میتواند تقریباً برای هرکسی درست باشد!
این شگرد سخنوری و کلی گوئی که به‌نوعی شبیه آچارفرانسه عمل میکند، توسط طالع‌بین‌ها و پیش‌گوها استفاده میشود تا همه مشتریان خود را قانع کنند که دارای یک موهبت فرازمینی هستند.
این در حالی است که در حقیقت وقتی فرد سخنان مبهم و کلی میشنود، اقدام به تفسیر معنای آنها بنا بر حال و احوال شخصی خود میکند و تصور میکند که سخنانی که شنیده مخصوص او گفته شده‌اند.
برای اینکه "اثر بارنوم" ایجاد شود توصیفات بیان شده باید کلی و مبهم باشند و بیشتر موضوعات مثبت را هدف قرار دهند زیرا افراد در قبول خصوصیات منفی خود تنها وقتی پذیرش بیشتری دارند که فرد گوینده را یک شخص حرفهای در کارش بدانند و به او اعتماد داشته باشند.
اثر بارنوم به ما نشان میدهد که از طالع‌بینی و فال‌گیری در نهایت تنها میتوان به عنوان یک سرگرمی لذت برد و نه بیشتر!
۳ _ فروم می گوید:
من همواره از این اصل دفاع کرده ام که ظرفیت انسان برای آزادی،عشق،و...تقریبا به تمامی به شرایط مشخص اجتماعی_اقتصادی بستگی دارد،و آن چنانکه در هنر عشق ورزیدن بیان کرده ام اگر در جامعه ای عشق گریز،عشق حاکم باشد،امری استثنایی است.
فراسوی زنجیرهای پندار
دیباچه مترجم صفحه ۲۱
اریک فروم
۴ _ نیاز به رهایی از توهم یک وضع،نیاز به رهایی از وضعیست که محتاج توهم است.
- نقد،گلهای خیالی را از زنجیر بر میکند،نه برای آنکه بشر زنجیر را عاری از خیال به خود بندد بلکه از آن رو که زنجیر را پاره کند و گل ها را برگیرد.
کارل مارکس
- آدمی نمی تواند تا ابد کودک بماند،سرانجام باید به زندگی دشمن کیش وارد شود.این را می توان «تحصیل واقعیت» نامید.
- نه ، دانش ما توهم نیست،توهم آن است که بپنداریم آنچه را این دانش قادر نیست به ما دهد درجای دیگر می توان یافت.
- هر جا "او" باشد "خود" نیز هست.
زیگموند فروید
فراسوی زنجیرهای پندار
صفحه۲۲
اریک فروم
۵ _ انسانهایی بی گناه ،انسان های بی گناه دیگر را از میان میبردند و خود نیز از میان میرفتند و برای بازماندگان،پدران و زنان و دوستانشان ،زخمی چاره ناپذیر باقی می گذاشتند.
در سودای چه آرمانی میجنگیدند؟
آیا به راستی هر دو طرف اعتقاد داشتند که برای پاسداری از صلح،پذیرای عفریت جنگ شده اند؟
اگر همه ی مردم در برابر این ننگ عصیان می کردند،آیا امکان شکل گیری آن وجود می داشت؟
چگونه ممکن بود که هر دو طرف نبرد یکسره دغدغه وحدت ملی را داشته باشند،به فتح،پیروزی نیندیشند باز هم نبرد ادامه داشته باشد؟
اتفاقات بعدی تردیدی باقی نگذاشت که هدف نهایی رهبران هر دو طرف ،فتح و پیروزی،شهرت و افتخار است،در تین صورت چگونه میلیونها تن برای گسترش خاک و ارضای غرور معدودی از رهبرانشان ،به این سلاخی تن می وادند؟
آیا جنگ حاصل یک اتفاقات بی معناست،یا نتیجه ی تحولات سیاسی و اجتماعی مشخصی است که از قانون مندی های ویژه ی فرد ، پیروی میکند، و به همین جهت از راه شناخت این قانونمندی ها میتوان ماهیت آن را دریافت و حتا وقوع آنرا پیش بینی کرد؟
فراسوی زنجیرهای پندار
برخی پیشینه های شخصی،صفحه۲۹
اریک فروم
چرا وقتی فال می گیریم، دقیقا در فال ها و طالع بینی ها چیزهایی گفته می شود که گویی مخصوص حال و روز ماست. آیا این عجیب و سحرآمیز نیست ؟
به صورت کلی فال و فالگيری نتيجه اعتقادات خرافی است و افراد دارای اعتقادات خرافی بيشتر به اين فرهنگ روی می آورند. هر چند اين موضوع در فرهنگ گذشتگان بيشتر قابل مشاهده است بدان گونه كه اين فرهنگ در افراد قبيله نشين آفريقايی بيشتر از ساير جوامع دنيا مشهود است و امروز طالع بینی یا ستاره خوانی مورد تایید مجامع علمی نیست و بسیاری از مردم آن را خرافات و موهوم پرستی می دانند. رغبت پُرقدمت عامه‌ی مردم به اختربینی، با وجود فقدان هرگونه پایه‌ی علمی برای آن، بیشتر از آن که از قدرت ستاره‌ها بگوید، از روانشناسی بشر میگوید و اگر از هر اخترشناسی بپرسید که آیا اختربینی یا طالع بینی نجومی را باور دارد، جواب به احتمال قوی «نه»ای جانانه خواهد بود !
وقتی كه افراد جامعه توانايی برآورده كردن نيازها و خواسته‌هايشان را از لحاظ فكری،اقتصادی و اجتماعی و يا خواسته‌های قلبی خود از قبيل ازدواج، طلاق و... را ندارند به خرافات و فال و فالگيری روی می آورند ..
فال زیر را که برگرفته از یک طالع بینی روزانه است بخوانید :
شخصی از نزدیکان سبب رنجش خاطر شما شده است صبور باشید. کمی خسته شده اید و احساس می کنید نیاز به استراحت و تجدید قوا دارید. در زندگی افرادی بوده اند که از اعتماد شما سوء استفاده کرده اند. بعضی از اطرافیان شما را درک نمی کنند و قدر شما را نمی دانند. به آینده امیدوار باشید ، طی روزهای آینده یک خبر خوش به شما می رسد.
چیزی که فال و طالع بینی را عجیب و سحر آمیز می کند، مهارت نوشتاری نویسنده آن است. فرض کنید شما به همراه 10 نفر دیگر فال بالا را می خوانید، به همه شما بدون اینکه بفهمید همین یک برگه مشابه داده شده است. هر کدام از شما برداشت خودش را از این متن میکند. هرکس در زندگی از گروهی آزرده خاطر می شود، هر کسی در آن واحد احساس می کند که نیاز به استراحت و خوش گذرانی دارد، اکثر افراد احساس میکنند دیگران آنچنان که باید قدر زحمات و استعداد هایشان را نمی دانند، همه افراد در طول شبانه روز، خبر های خوب و بد می شنوند، با افراد خوب و بد ملاقات می کنند،ناراحت می شوند،خوشحال می شوند !
چیزی که در فال ها نوشته می شود، کلیاتی ساده و بدیهی است که روزانه در زندگی همه افراد اتفاق می افتد و هر کسی می تواند برداشت شخصی خودش را از متن فال بکند و به طوری که احساس کند این فال انگار دقیقا برای او نوشته شده است ..
بدون شک رواج خرافه‌‌گرایی كه متاسفانه برخی عناصر فرهنگی نيز آن را تائيد مي‌كنند برای جامعه مضر است و مردم را از واقعيات زندگي دور می كند و باعث مي‌شود آنان برای حل مشكلات به رويا و توهم روی بياورند. در اين جامعه كارايي افراد كاهش پيدا مي‌كند و نيروی انسانی به هدر ميرود و در مجموع جامعه از حركت و پويایی باز می ماند ...
پیشگویی محقق‌کننده (به انگلیسی: Self-fulfilling prophecy) یا پیشگویی خودانجام، آن‌گونه از پیش‌بینی را می‌گویند که بعد از آنکه اعلام یا صادر میشود خودش شرایطی ایجاد میکند که باعث میشود همان پیشگویی به حقیقت بپیوندد.
مثال تاریخی: در سال ۱۹۲۹ در ایالات متحدهٔ آمریکا بحران مالی پیش آمد و شایع شد که بانکها ورشکست خواهند شد. به همین دلیل مردم به بانکها هجوم بردند و پولهای خود را بیرون کشیدند. همین موضوع باعث ورشکستگی بانکها شد.
مثال روانشناسی: کسی که به‌طور کلی خوشبین است و دیگران را انسانهایی خوب می‌داند و انتظار دارد از مردم برخورد خوب ببیند، احتمالاً با خوشرویی با مردم برخورد میکند و در نتیجه از آنها برخورد خوب و خوش‌اخلاقی می‌بیند. یا کسی که خود را خوش شانس می‌داند، بیشتر در رقابتهای مختلف شرکت میکند و در نتیجه، احتمال برنده شدنهایش بیشتر میشود.
پیش‌بینی محقق‌کننده در مقابل پیشگویی خودْمخرب (Self-defeating prophecy) قرار دارد. در پیش بینی خود-مخرب یک پیش بینی انجام میشود ولی خود آن شرایطی را به وجود می‌آورد که در نهایت مانع از به وقوع پیوستن آن میشوند. توجه داشته باشید که پیش بینی خود-مخرب با یک پیش‌بینی خودمحقق‌کننده که رویدادی منفی را پیش بینی میکند تفاوت دارد. برای مثال، مارکسیسم یک پیشگویی خود مخرب است. نظام سرمایه‌داری با عنایت به پیش گویی‌های مارکسیسم، نرخ مالیات را بالا میبرد و از این رو، مانع از بروز شکاف طبقاتی عمیق و نابودی خود میشود.
🔮 پیشگویی محقق کننده همچنین میتواند سبب باور به روح و رویای صادقه شود.
پاریدولیا (به انگلیسی: Pareidolia) یک پدیدهٔ روان‌شناختی است که در آن، فرد علایم یا صداهایی را که ادراک میکند به صورت معنادار می‌شناسد. از مثال‌های معمولی که در این باره زده میشود میتوان به این موارد اشاره کرد: دیدن چهره در ابرها، دیدن چهره در ماه، شنیدن پیام‌های ناشناخته وقتی نوار یا صدای ضبط‌شده به‌صورت برعکس پخش میشود.
پاریدولیا از دو واژهٔ یونانی تشکیل شده‌است: «پارا» که به معنی «کنار» یا «همراه» است، و «ایدولون» که به معنی تصویر است، و در کل، به معنی و مفهوم جانبیِ یک شکل اشاره دارد
یکی از بارزترین جلوه‌های پاریدولیا، دریافت و تصور نمادهای مذهبی از عکس‌ها، نحوه قرار گرفتن اشیاء در کنار هم یا بافت خاص یک جسم است. این نوع از پاریدولیا، اختصاص به فرهنگ یا معتقدان مذهب خاصی ندارد و تقریباً در همه کشورها و در میان پیروان همه ادیان این نوع تلقی‌ها مشاهده شده است.
یک تست روانشناسی به نام تست رورشاخ وجود دارد که در آن از لکه‌های جوهر روی کاغذ به آدم‌ها نشان داد میشود و از آنها خواسته میشود که بگویند که این لکه‌ها را شبیه چه چیزهایی می‌بینند و چه مفهومی میتوانند از لکه‌ها در ذهن مجسم کنند.
داوینچی در یادداشت‌های خود پاریدولیا را به عنوان ابزار هنرمندان معرفی کرده است به عقیده او "اگر شما به دیواری که در آن لکه‌های مختلف وجود داشته باشد نگاه کنید می‌توانید کوه‌ها درختان و هرچیزی که قوه تخیلتان اجازه بدهد را بسازید.
نمونه دیگر پاریدولیا ،برخی افراد باور دارند که با برعکس(reverse) کردن،ترانه ها میتوانند پیغام های شیطانی ایلومیناتی را بشنوند.در صورتیکه هر فرد کلمات متفاوتی میشنود.
جای تعجب نیست که الله و مسیح و خدایان هندو و.. روی نان تست و سرامیک و ابر و.. ظاهر میشوند.
آپوفنیا همچنین شناخته شده با عنوان اُلگوگرایی، یا عامل‌گرایی،تمایل انسان به درک الگوهای معنادار از داده‌های اعداد تصادفی است. پاریدولیا نیز یک پدیدهٔ روان‌شناختی است که در آن فرد، علایم یا صداهایی را که ادراک میکند به صورت معنادار می‌شناسد. از مثال‌های معمولی که در این باره زده میشود میتوان به این موارد اشاره کرد: دیدن چهره در ابرها، دیدن چهره در ماه، شنیدن پیام‌های ناشناخته وقتی نوار یا صدای ضبط‌شده به‌صورت برعکس پخش میشود. چنین سوگیری‌ها و پیش‌داوری‌هایی میتوانند ناخواسته، ذهن قضاوت‌گر بیننده را دچار انحراف و خطا در «برداشت خردمندانه» کنند.
از نمونه های اپوفنیا میتوان به معجزه تراشی در کتب مقدس و اعجاز عددی قرآن و..اشاره کرد.
۰۱ آبان ۱۳۹۷
بیوگرافی کریستوفر اریک هیچنز و سفرنامه ایران
کریستوفر اریک هیچنز، نویسنده فقید انگلیسی-آمریکایی در 13 اپریل 1949 در پورتسموث انگلستان بدنیا آمد
 |
| بیوگرافی کریستوفر اریک هیچنز و سفرنامه ایران |
در سال 1981 با «النی ملیگرو» ازدواج کرد و حاصل آن ازدواج دو فرزند به نامهای «الکساندر و سوفیا» است.
در سال 1989 وی از همسر نخستش جدا شد.
همسر دومش که تا زمان مرگ در کنارش بود، نویسنده‌ای آمریکایی به‌نام «کارول بلو» است.
هیچنز و بلو دختری به نام «آنتونیا» دارند.
⭕️ کریستوفر در طول فعالیت ژورنالیستی خود برای مجلات
- نیشن [Nation]
- ونیتی فیر
- اسلیت
- اتلنتیک
- و چندین و چند نشریه قلم زد.
💢 او که دانش آموخته‌ی آکسفورد است، تا میانه دهه هشتاد میلادی یک چپ‌گرای رادیکال بود و در انگلستان برای مجلات محلی یا سراسری مقاله می‌نوشت.
💢 با صدور فتوای قتل "سلمان رشدی" و سکوت آمیخته با ترس نویسندگان چپ‌گرا، او اعتراض شدیدی به سکوت یا طرفداری از آیت‌الهی که او را پیر و خرفت می‌خواند کرد و ارتباطش را با چپ سنتی قطع کرد👍
💢 او در سال 1981 به ایالات متحده رفت تا در نشریات آنجا فعالیت کند؛ اما تا سالیان سال آنجا ماند.
✳️ خود او در یک مصاحبه گفت که نوع گرین کارتش «ویژه» بوده و تاریخ انقضا نداشته؛ ولی او به دلیل آنچه پایان نیافتن بعضی حماقت‌ها در سیستم انگلیسی می‌نامد و همین طور احساس ریاکاری که از تشویق آمریکاییان به مقابله با رادیکالیسم اسلامی می‌کرده در سال 2007 اقدام به پذیرش تابعیت آمریکایی کرد.
 |
| بیوگرافی کریستوفر اریک هیچنز و سفرنامه ایران |
✅ وی در سال ۲۰۰۵ و پس از بازگشت از ایران مقاله مفصلی را نیز در باره بازدیدش از ایران نوشت:
📃 در حال رانندگی از میانه بیابان از تهران به شهر مقدس قم من هم در راه بسیاری از زائران هستم که پیش از من این راه را طی کرده‌اند.
آنها یا میخواستند فرصت دیداری با آیت‌الله خمینی داشته باشند یا به سخنان او گوش کنند و یا اگر روزنامه نگار بودند حال و هوای پایتخت مذهبی ایران را بسنجند.
با رسیدن من تاریکی، کم کم بر گنبدو بارگاه مساجد شهر و حوزه علمیه مسلط میشود، این آخری با یک جور خندق احاطه شده که به بازار ختم میشود.
مقصد من اما این مراکز قدرت روحانی و دنیوی نیست.
مقصد من یک راه سنگلاخ است که بعد از یک تلفن همراه برای تثبیت قرار یک روحانی با عمّامه سیاه جلوی درب خانه نه چندان مجللش منتظر من است.
❗️ این حسین خمینی است❗️
⭕️ عمامه سیاه نشان دهنده این است که او یک سید یا از نوادگان محمد است.
اما قرابت نزدیک‌ترش مورد توجه من است.
پدر بزرگ این مرد روزی جهان را به لرزه درآورد.
او تاج و تخت محمد رضا پهلوی را در سال ۱۹۷۹ واژگون کرد و اسباب شرمساری آمریکا شد❗️
طرفداران او سفارت آمریکا را اشغال کردند و ۵۲ کارمند سفارت را به مدت 444 روز به اسارت گرفتند.
پس لرزه‌های این واقعه، به شکست کارتر، ظهور ریگان، حمله به ایران توسط صدام حسین و به احتمال زیاد اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ منجر شد❗️
این امر باعث شد که ما از خطر جنگ سرخ به زمانه جنگ مقدس وارد شویم.
این واقعه در آن واحد هم یک انقلاب اصیل بود و هم یک ضد انقلاب واقعی.
من دیگر از دست دادن با مردم در ایران پرهیز میکنم چون در این کشور عصبی مردان اجازه ندارند در ملا عام با زنان دست بدهند و اگر شما این را در موقعیتی فراموش کنید آن را به صورت دیگری می‌‌آموزید.
اما من به محض اینکه دست مودب خمینی را احساس میکنم بی اختیار دچار یک لرزش تاریخی میشوم.
مهمان نوازی ایرانی یکی از گرم‌ترین و در عین حال خجالت آور‌ترین تجاربیست که میتوان داشت.👌
قبل از آغاز هر گونه محاوره در مورد مسائل مهم اول چای معطر و سوهان که یک خوراکی اعتیاد آور ساخته شده از پسته و زعفران و سوغات اصفهان است به همراه اصرار فراوان برای ماندن شام و حتا شب است.
اصرار این بار بیشتر از حد است چون بار قبلی که ما با هم ملاقات کردیم من میزبان بودم.
خمینی جوان مدت زیادی از عمر خود را در عراق گذرانده و در آنجا دوستان زیادی در میان شیعیان دارد.
👈 او مدافع سر سخت حملهٔ نظامی آمریکا به آن کشور است و مواضعی تقریبا همردیف با آیت‌الله سیستانی دارد.
در عمل این به معنی این است که روحانیان نباید در مناصب حکومتی قرار بگیرند.
به زبان ایرانی، معنی آن این است که خمینی (پدر و بردار بزرگش سالهای پیش در گذشتند و او نزدیکترین وارث است) موافق سرنگونی رژیمی است که توسط پدر بزرگش بنیان گذاشته شده.
به گفته او ”من طرفدار جدایی دین از سیاست هستم”.
او تا آنجا پیش میرود که سخنرانی سالانه بوش را میستاید که در آن گفته بود نمی‌توان به ملاها با سلاح اتمی اطمینان کرد و لغت "دنیای آزاد" را بدون طعنه به کار میبرد. ‼️
👈 ”فقط دنیای آزاد به رهبری آمریکا میتواند دموکراسی را به ایران بیاورد”
هرکس که امروزه از ایران دیدار کند به شنیدن این روایت در خیابان عادت میکند ولی شنیدن آن از زبان خمینی عمامه پوش تعجب بر انگیز است.
با عوض کردن بحث او، نظر من را در مورد همه پرسی جویا میشود.
👈 حرکتی که توسط ایرانیان در داخل و خارج از کشور برای جمع آوری امضا و درخواست باز نگاری قانون اساسی تحت نظر سازمان ملل است.
یکی از امضا کنندگان در خارج "رضا پهلوی" پسر شاه ایران رژیم قبلی است‼️
خمینی باعث تعجب بیشتر من میشود وقتی که در مورد این مرد جوان به گرمی صحبت میکند‼️
💢 “من در مورد او چیزهای خوبی شنیده‌ام. من خوشحال میشوم که با او دیدار و همکاری کنم، ولی تحت یک شرط. او باید ادعای تاج و تخت را کنار بگذرد”
💢 موقعیت رساندن پیام نوهٔ خمینی به پسر شاه غیر قابل مقاومت به نظر می‌رسد و من بعد از بازگشتم به آمریکا اولین کاری که کردم به دنبال "رضا پهلوی" گشتم که در مریلند زندگی میکند و این امر را با او در میان گذشتم.
ما در یک آشپزخانه زیر زمینی در پایتخت کشور ملاقات کردیم و او سعی میکرد تا حد امکان، پادشاه موابانه به نظر نرسد. نظر او در مورد باز گردانی سلطنت مانند ”نه بپرس و نه بگو است”
او ادعای سلطنت نمیکند - اگر چه در مصاحبه ما در جایی از پدرش به عنوان پیشینیان خود نام برد - و آن را رد هم نمیکند.
تنها چیزی که او میگوید و آنرا با اصرار قابل تقدیری میگوید این است که آینده ایران باید هم دمکراتیک و هم سکولار باشد.
 |
| بیوگرافی کریستوفر اریک هیچنز و سفرنامه ایران |
❇️ پس میتوان گفت علیرغم فاصله زیاد، بالاخره یک خمینی و یک پهلوی با هم مواقع هستند
من تا به حال از هر سه کشور که محور شرارت خوانده شده اند، دیدن کرده ام.
هر قدر که رژیمشان سر سخت باشد، مردم ایران انگار در یک سیاره جدا از بردگان ترس زده، "صدام حسین" و "کیم جونگ ایل" زندگی میکنند❗️
⭕️ تهران کم و بیش غیر قابل کنترل است.
مانند مکزیکو سیتی یا کلکتهٔ منطقه :
- یک کابوس بزرگ از وسعت❗️
- بی برنامگی❗️
- جمعیت زیاد ترافیک روزانه ساختمانهای خارج از استاندارد❗️
- زمین لرزه که مثل کریسمس از راه می‌رسد❗️
- و آلودگی خیره کننده‼️
❇️ همچنین نمونه کامل بالای شهر و پایین شهر است که در دامنه‌های پر برف کوه البرز ساخته شده و در یک روز خوب میتوان واقعا کوه را دید.
👈 در قسمت شمالی، ویلاهای تمیز متعلق به طبقه ثروتمند است که سرهای خود را پایین میگیرند و ثروت خود را به رخ نمیکشند.
👈 پایین تپه میتوان براحتی در بازار وسیع که صاحبان آن از قوای عالیه انقلاب 1979 بودند گم شد❗️
- ” مواظب بالای شهری‌ها باش”
این حرف مدام به گوش می‌خورد
- “نظریات غریبیشون رو جدی نگیر”.
⭕️ من هم همین کار رو کردم
در حقیقت در یک مهمانی وقتی زنان در استخر سر پوشیده،
نه روسری و نه مانتو بر تن داشتند
و خدمتکار به من منوی داد که به زبان انگلیسی لیست خاویار را ردیف کرده بود
و وقتی که بار، چند متری طول داشت
من با یک بانکدار لاغر اندام آشنا شدم که با تمام نفرتی که از رژیم داشت، از حق ایرانیان برای داشتن سلاح هسته‌ای دفاع میکرد‼️
در حقیقت، نظر او بلند‌ترین صدایی بود که من می‌شنیدم❗️
- مانند بقیه که با آه و ناله سوال میکنند:
چرا اسرائیل و پاکستان میتوانند انرژی هسته‌ای داشته باشند؛ اما ایران نه !! او هم سعی کرد فراموش کند که ملاها داشتن و یا تلاش برای در اختیار گرفتن "سلاح هسته‌ای" را انکار میکنند
صرف نظر از قم من تا آنجا که عملا امکان پذیر بود از شمال تهران دور شدم.
در شهر مشهد، بالا نزدیک مرز ترکمنستان و افغانستان هوا تمیز تر و ترافیک سبک تر بود.
منطقه حال و هوای رفاه و رضایت دارد، همانطور که از شهری که دارای یکی از زیباترین ساختمانهای دنیاست انتظار میرود.
این مرقد رضاست، تنها امام از میان ۱۱ امام شیعیان که در خاک ایران دفن شده.
گنبد طلایی - نه آبکاری طلا بلکه طلای واقعی - در مرکز یک سری حیاط بزرگ واقع شده که کربلا و نجف عراق به آسانی در آن جای میگیرند.
در ورودی همیشه مملو از مردانی است که یک کفن را بر دوش یا داخل میکنند و یا خارج چون جنازه مسلمین باید تا حد ممکن به رضا نزدیک شود.
من به خاطر محافظت از دوستان برای گفتن این جمله باید صدایم را پایین بیاورم، ولی من با مردی آشنا شدم که نگهبان این مرقد مقدس بود.
وقتی خودم را معرفی کردم من را بی صدا به سمت یک چادر که از دیوار داخلی آویزان بود برد.
این پرده را کنار زد تا در یک آسانسور پیدا شود، و من آن وقت مثل یک متجاوز به حرم گمشده بالا رفتم.
در طبقه بالا من یک نمای خیره کنند از حرم را دیدم که فکر نمیکنم هیچ کافری تا به حال دیده باشد.
من در نزدیکترین جای ممکن به یک تقدسگاه بودم (لغت مناسب) و همچنین به چیزی که من فقط میتوانم حدس بزنم:
💢 نبض پر تپش و ماندگار اسلام شیعه.
 |
| بیوگرافی کریستوفر اریک هیچنز و سفرنامه ایران |
به من یک بالش بر روی زمین و چای و پرتقال پوست کنده تعارف کردند و به من مثل همیشه بیشتر از حد راحتیم خوشامد گفتند.
میزبان من مردی بود بسیار جدی.
به هیچ وجه از سوالات معمول راجع به سلامتی و سفر من و اینکه چیزی احتیاج دارم یا نه نمیگذشت ولی به سرعت به مساله اصلی رسید.
” فکر می‌کنی هیچ وقت غرب به کمک ما بیاد؟ یا اینکه اینا همش ریاکاریه؟”
در عوض من از او پرسیدم که به نظر اون موفقیت چیه و چطور تعریف می‌شه؟
☑️ حمله نظامی؟
به نظر او این سٔوال منطقی رسید و با سنگینی جواب داد
💢 ”حداقل اینه که یه سفارت آمریکا تو تهران باز بشه”
👈 این جواب ممکنه به نظر شما خیلی عجیب بیاد (در این صورت به ایران خوش آمدید) ولی در حقیقت به طور ستایش بر انگیزی رک است.
❕در سپتامبر 2002 یک سردبیر و مقاله نویس در ایران به اسم "عباس عبدی" از کسانی بود که در نظر سنجی #گالوپ که به سفارش کمیته روابط خارجی مجلس ایران تهیه شده بود مشارکت کرد.
👈 نتایج نشان داد که 75% ایرانیان حداقل موافق گفتگو با آمریکا هستند❗️
"حسین میردامادی" رئیس کمیته مربوطه در مجلس ایران بود.
👈عباس عبدی فقط برای انتشار نتیجه این نظر سنجی به زندان افتاد❗️
محسن میردامادی از آن پس توسط ملاها برای همیشه رد صلاحیت شد و در دسامبر 2003 هنگامیکه در شهر یزد مشغول سخنرانی بود، توسط اراذل #حزب‌الله که از طرف دولت حمایت میشوند، مورد ضرب و شتم قرار گرفت‼️
⭕️ احتمالا شما اسامی م م و ع ع را نمیدانید؛ ولی برایتان جالب است که بدانید هر دوی آنها عضو گروه دانشجویانی بودند که سفارت آمریکا را در نوامبر 1979 به اشغال در آوردند و مصونیت #دیپلماتیک آنها را زیر پا گذشتند.
👈 ع ع احتمالا مشکلات خود با دولت را بیشتر کرد وقتی که در ساله 1998 در پاریس با گروگان سابقه خود بری رو سن دیدار کرد.
هر دوی آنها طوری رفتار میکردند انگار که یک روابط معقول بین دو ملت وجود دارد.
⭕️ جمهوری اسلامی در حقیقت تمام اتباع خودش را کودک و مسئولین را والدین آنها می‌داند‼️
در نظر و عمل این دیدگاه بر اساس یک روایت اسلامی است که "ولایت فقیه" نامیده میشود.
👈 در معنی اصلی کلمه این بدین معناست که روحانیت مسٔولیت یتیمان دیوانگان و (البته) زمین بایر و بی صاحب را بر عهده دارد. ‼️
دلیل اینکه #خمینی به مشهوریت جهانی رسید، این است که زمانی که در 1970 در تبعید در نجف عراق بود، این نظریه را مطرح کرد که ولایت باید به تمام اقشار جامعه تسّری یابد.
یک قدرت بالاتر روحانی باید به عنوان نماینده پدر بر مردم عمل نماید‼️
جذبه شخصی و شجاعتش موجب شد که بعد‌ها بسیاری از مردم متقاعد شوند که نقش رهبری (فقیه) برازندهٔ اوست‼️
👈 اما این تئوری، یک اشکال واضح و مخرب دارد که در درون آن مثل یک تله جای گرفته.
♨️ وقتی که یک آدم نادان و متوسط این جایگاه را به ارث برد با این قدرت الهی تعریف شده در آن، چه باید کرد⁉️
👈 همانطور که مردم جانشینی اولین اولاد یک پادشاه را هر چه قدر که کودکانه باشد می‌پذیرند.
👈 به همین دلیل بسیاری از آیت‌الله‌ها در نجف و قم و سایر مراکز مذهبی نظریه خمینی را در همان آغاز رد کردند‼️
یکی از مشکلات این بود که آنها باور نداشتند که هیچ انسانی نمیتواند در این جایگاه حداقل تا زمان ظهور امام دوازدهم و آخرین امام شیعیان که با ظهور خود، به تمامی رنج و هجران بشریّت پایان میدهد قرار بگیرد.
خواننده عزیز، این اختلاف در بین ملاها در فهم این تفاوت بین دو آیت‌الله که یکی زاده ایران است و در عراق زندگی میکند (آیت‌الله سیستانی) و دیگری که از ایران به تبعید نجف فرستاده شد و بعد به ایران برگشت (خمینی) بسیار حیاتی است.
👈 به همین دلیل است که تعداد زیادی از ملاهای بلند پایه ایرانی، در کشوری که خود را جمهوری اسلامی می‌خواند در زندان هستند.
تا فرصت باقیست این اسامی را نیز به یاد بسپارید.
- آیت‌الله منتظری
- آیت‌الله شبستری
👈 این مردان و پیروان وفادار آنها، معتقدند که تفسیر خمینی از ولایت فقیه توجیه قرانی ندارد.
به همین دلیل، من در آن خانه کوچک در قم پذیرفته شدم.
‼️به همین دلیل هم دیکتاتور فعلی آیت‌الله خامنه‌ای، یک کم سواد خود بزرگ بین ، مردم خود را مرید و دنباله رو خود می‌داند.‼️
👈 آدم آرزو میکرد که قسمتی که در مورد “یتیمان” است در این نظریه واقعی‌‌تر می‌‌بود.
اما مشکل ایران زیادی یتیمان نیست...
 |
| بیوگرافی کریستوفر اریک هیچنز و سفرنامه ایران |
👈 مشکل ایران، فراوانی مادران و پدران و بستگانیست که دختر و پسر یا عمه زاده و عموزاده خود را در جنگ مخوف هشت ساله با "صدام حسین" از دست داده اند و به اجبار باید امواج انسانی را که توسط روحانیون مشکوک به راه افتاده، تایید کنند که به ساده لوحان وعدهٔ بهشت میداد؛ اما خودش هیچ وقت ریسک شهادت را نمی‌‌پذیرفت.‼️
⭕️ لغت 👈 شهید یکی دیگر از آن لغاتی است که از فرط استفاده در ایران مبتذل شده❗️
هر تقاطع و ساختمان بد شکلی، اسم یکی از آنها را دارد و مردم 👈هر روز بیشتر از این لغت خسته و منزجر میشوند.
با این حال، من باید اعتراف کنم که با دیدن یک قبرستان در جنوب تهران لال شدم❗️
من به گورستانها و بناهای یادگاری در غرب که سنگها و مقابر به نام کشته شدگان گمنام جنگ جهانی اول نامید شده اند رفته‌ام،
من همینطور گورستانهای دست جمعی در عراق و بوسنی را دیده ام.
ولی این شهر مردگان، حکایت دیگریست.
فکر نمیکنم که در ایران با خانواده‌ای برخورد کردم که یک شهید یا مفقود الآثر یا مجروح از آن دوران به همراه نداشت❗️
قبضه نهایی قصاب در این جنگ، نزدیک به یک میلیون است‼️
💢 اما اگرچه گورستان نزدیک مقبرهٔ شنیع آیت‌الله خمینی است
♨️ سربازی که در مترو از او آدرس را پرسیدم، گفت:
👈 واسه چی میخوای بری سر قبر اون حرومزاده؟
من آن را با احترام لازم نگریستم.
تعریف ایران از جنگ هشت ساله این است
”جنگ تحمیلی”‼️
♨️ این بیان قریب، به معنی این است که "صدام حسین" در زمان حمله به ایران، متحد غرب بود و من اینبار می‌دانم که واقعیت این گفته بسیار بیشتر از یک تبلیغات ساده است
پزشکان ایرانی در دنیا بهترین متخصصین درمان مجروحینی هستند که ریه‌های آنها توسط "بمب شیمیایی" از بین رفته و پوست آنها در اثر آن، به صورت دردناکی زخمی است، بیمارستانها پر از این مجروحین است
با وجود از دست دادن جوانان در سالهای 1980 ، ایران دوباره کشوری جوان است.
در حقیقت نیمی از جمعیت آن زیر 25 سال است.
‼️ملاها به امید جبران خسارت جنگ، پاداش‌های مادی فراوان برای زنانی که بچه دار شوند در نظر گرفتند.
👈 نتیجهٔ اصلی این سیاست، تعداد زیاد جوانان سرخورده‌ای است که عموما از روحانیان بیزارند.
میشود اسم آنرا " بومرنگ بچه‌ها ". گذاشت
💢 من به جمشید فکر میکنم
قالتاقی که من برای رانندگی و به عنوانه راهنما استخدام کردم.
باهوش ولی کم سواد
پر انرژی ولی در حقیقت بیکار.
❕سالهای زیادی از عمرش را در خدمت سربازی تلف کرده بود و همچنان به وقت کشی ادامه میداد تا تصمیم گرفته بود که از کشور خارج شود.
⭕️ ”وقتی من بچه بودم مادرم منو برد به دیدن خمینی تا اون دست به سرم بزنه، این موهای لعنتیم از اون موقع همش دارن میریزن!”🤔
💢 کرک میخوای یا کوکائین، عرق، خانوم، فیلم سکسی؟
،،،
💢 این رویه منفی زندگی کردن به سبک “انگار که” است.
👈 هزاران نفر جوانتر از جمشید در کنار خیابان‌ها و بلوار‌ها هرچه را که به ذهن انسان می‌رسد قاچاق میکنند و رشوه پلیس مذهبی را هم می‌پردازند.
👈 همه می‌دانند که ملاها در رفاه زندگی میکنند، پولهای خود را در خارج جمع میکنند و هیچ چیزی از خودشان دریغ نمیکنند ولی در عین حال به ریاکاری پر سرو صدا مشغولند.
مسخره کردن روحانی‌‌ها بسیار شایع است ولی در بین جوانان بیش از همه دیده میشود.
👈 همچنین در میان جوانان بیشتر میشنوی که امیدوارند سربازان آمریکا بیایند و چیزهای خوب با خودشان بیاورند.
بعد از مدتی این ریتم تکرار شونده هم به نظر من بچه گانه می‌رسید.
این اعتراف به بی قدرتیست، اجتناب از مسٔولیت و درخواست اینکه تغییر از جای دیگری بیاید.‼️
گروه زیادی از شیعیان، از آیت‌الله منتظری تا روحانیون پائین رتبه تر مانند خمینی کوچک، در این مورد نگرانند؛ چون می‌دانند که نسل جدید ضد دین بار میاید‼️
👈 ولی من فکر نمیکنم که رژیم اصلا به این مساله اهمیتی بدهد که گروه زیادی از جوانان با استعداد‌اش یا ایران را ترک کرده اند یا در حال ترک ایران هستند‼️
پراکندگی ایرانیان حال به میلیونها می‌رسد از کالیفرنیا تا کانادا و تمام اروپای غربی ⛔️
‼️بگذار که باهوشان بروند بهتر برای ما که بر مردم ساده و صامت حکومت کنیم‼️
و هر از گاهی یک حرکتی میکنند که به همه نشان دهند چه کسی رئیس است❗️
💢 هر از گاهی میتوان در یک بحث شبانه شرکت کرد که جوانان می‌‌پرسند انفجار از کجا خواهد آمد.
شاید پلیس و یا افراد سپاه دچار یک اشتباه غیر قابل برگشت شوند و به سوی مردم تیر اندازی کنند؟
شاید در یک ساعت بخصوص یک میلیون از زنان حجاب خود را بردارند و بر علیه زور قیام کنند؟ (این بحث هر ساله با شروع تابستان وقتی که زنان تحقیر و اعضا پوشیدن حجاب در گرما و آلودگی را بیشتر احساس میکنند گرم تر میشود)
ولی هیچ کس نمی‌خواهد اولین کسی باشد که با اسید کور میشود یا صورتش توسط حزب‌الهی‌ها از شکل می‌افتد.
فرهنگ ايراني به چه چيزي معروف است؟
به شاعری، فلسفه، تخته نرد ، شطرنج، معماری، چوگان بازی، باغهای سر سبز و شراب
شهر شیراز در جنوب ایران، زمانی شهر شراب بو؛ حتما اسم خود را به شراب شیرازی داده است نه شهر هرز در اسپانیا
چهره درخشان این فرهنگ بستنی "عمر خیام" بود، که نامش یعنی سازنده چادرها، ولی به عنوانه یک روشنفکر و شاعر در شهر نیشابور در قرنهای یازده و دوازده درخشید.
او بیشتر به خاطره اشعار شعر مستانه‌اش به نامه رباعیات که مجموعه از چهار بیتی هاست و به شیوای توسط ادوارد فیتزگرلد به انگلیسی ترجمه شده.
خیام یک ریاضیدان و منجّم بود و کار تصحیح تقویم به او واگذار شد.
در اشعار چهار بیتیش، به ستایش شراب، زیبایی زنان و موسیقی پرداخت و حدس گمان در برای زندگی بد از مرگ را بی معنا یافت، و به تمسخر ملاهای زمان خودش پرداخت.
او زندگی کار و نوشت “انگار که” آنها را به حساب نمی‌‌آورد.
💢 هر از گاهی میتوان در یک بحث شبانه شرکت کرد که جوانان می‌‌پرسند انفجار از کجا خواهد آمد.
شاید پلیس و یا افراد سپاه دچار یک اشتباه غیر قابل برگشت شوند و به سوی مردم تیر اندازی کنند؟
شاید در یک ساعت بخصوص یک میلیون از زنان حجاب خود را بردارند و بر علیه زور قیام کنند؟ (این بحث هر ساله با شروع تابستان وقتی که زنان تحقیر و اعضا پوشیدن حجاب در گرما و آلودگی را بیشتر احساس میکنند گرم تر میشود)
ولی هیچ کس نمی‌خواهد اولین کسی باشد که با اسید کور میشود یا صورتش توسط حزب‌الهی‌ها از شکل می‌افتد.
فرهنگ ايراني به چه چيزي معروف است؟
من سفری به نیشابور کردم که آرامگاه این مرد را ببینم، کسی که کودکی من را معنا بخشیده بود.
خواندن اشعار او توسط دینداران توصیه نمی‌شود، ولی آنها بهتر از این می‌دانند که هر چه که مربوط به غرور ملی باشد تکفیر کنند و میتوان مقبره او را بدون مزاحمت بازدید کرد.
همراه من مردی آرام که به راحتی خود را بیان نمیکرد می‌توانست ابیات زیادی را به فارسی بخواند، و من خوشحال شدم که ریتم آنها دقیقا همان طور است که به گوش یک انگلیسی زبان می‌نشیند.
💢 نه امیدی به آینده، دولت فاسد، دوستانه مدرسه که در جنگ خانمان سوز نابود شده بودند.
موزهٔ "عمر خیام" با فاصلهٔ اندکی از مقبرهٔ او قرار گرفته و شامل وسایل علمی زیباییست، شامل یک اسطرلاب باز مانده از صدههای میانه.
بالاخره یک مکان عمومی که با چادر‌های سیاه و خرافات پوشیده نشده بود، و برای آموزش و منطق ساخته شده بود.
تصمیم گرفتم که خطی در کتاب بازدید کنندگان بنویسم، من ربعی محبوب خودم را نوشتم از ترجمه ریچارد لهٔ گللینن، که در آن شاه از خود خواهی دینداران میگوید
فکر می‌کنی که به کسی مثل شما، آدمهای متعصب و کم فهم
خدا رازی را داده و آنرا از من دریغ کرده
خوب، خوب چه تفاوتی است،
این را هم باور کن
چند تا از بازدید کنندگان از بالای سر من نگاه میکردند ولی کسی اعتنایی نکرد.
✅ مشهد و نیشابور واقعا دیدنی هستند ولی کسی نمیتواند ادعا کند که ایران را دیده است بدون اینکه اصفهان را دیده باشد.❤️
این شهر کاملا داخل کشور قرار گرفته؛ بنابرین مقایسه آن با ونیز و یا دوبرونیک مقایسه غلطی است.
کوچک و فروتن است پس با رم و پراگ هم قابل مقایسه نیست.
چیزی شبیه خودش است:
یک مینیاتور زیبا و شاهکار👌
👈 پلهای زیادی از روی رودخانه شهر عبور میکنند، یکی از آنها "سی و سه پل" نام دارد که در آن شکافهایی داخل سه لایه دیوار کنده شده.
وقت که از دور و از زاویه راست به آن نگاه می‌کنی، درست شبیه شمع به نظر می‌رسد و میتوانی طرف دیگر آنرا ببینی.
این شاهکاره منظر این نبوغ باور نکردنی برای یک منظره زیبا و دوست داشتنی - را میتوان دومین شاهکاره اصفهان دانست-، اولین آن برجی است که کوچیک‌ترین زمزمه را از گوشه سنگی آن منعکس میکند.
تقارن مسجد لجوردی شیخ لطف الله که در میدان مرکزی واقع شده معماران و طراحان باید از نتیجهٔ کار خود مبهوت شده باشند.👍
در اصفهان من با زنی ملاقات کردم یکی از معدود زنانی که کاملا چادر پوشیده بود، او کاملا طرفدار رژیم بود و زمانی طولانی گوش داد وقتی که خانواده‌اش که میزبانان من بودند تمام خشم و سرخردگیشان را از اینکه چطور میشود رژیم را سرنگون کرد.
بد از یک سکوت او به آرامی گفت “فکر می‌کنی که غرب به اینجا بیاید، رژیم را سرنگون کند و بد از یک هفته باز گردد؟”
👈 من دستم را ناخوداگاه دراز کردم نه اینکه دستش را بگیرم بلکه فقط او را لمس کنم تا بداند آنچه که گفته بنظرام بچگانه و ساده انگارانه نیست.
انگار که …و فقط وقتی.
⭕️ و حالا من می‌دانم، تا وقتی که این ماجرا تمام نشود و ایران بخشی از روح فارسی خود را در نیابد من نه او را خواهم دید و نه اصفهان را.
در این حال بدنهٔ این درخت میپوسد و میلیونها زندگی بدون هدف طی میشود در حالی که شرایط بحران ادامه می‌یابد.
کونیتی فیر ژولای 2005
روابط با برادرش
برادر وی «پیتر هیچنز» نیز نویسنده و روزنامه‌نگار و بر خلاف کریستوفر فردی به شدت مذهبی است❗️
دو برادر در سال 2007 و 2008 در تلویزیون BBC حضور یافته و پیرامون موضوعاتی همچون وجود خداوند و حمله به عراق به مباحثه پرداختند.
♨️ پیتر هیچنز درباره خود و برادرش گفته‌بود:
 |
| بیوگرافی کریستوفر اریک هیچنز و سفرنامه ایران |
ما در دو دنیای متفاوت زندگی می‌کنیم
نگاه موشکافانه او به دینامیسم فرهنگی این کشورها از خلال کلمات واسطه جاری نمی‌شد و به خواننده توصیه به شنیدن سخنانش میشود.
✖️ با این حال، در همین سخنرانی وقتی او از کره شمالی و سرزمینی که توسط یک پدر عروج کرده و یک پسر خدای‌گونه صحبت میکند بسیار طنز آمیز و کنایه دار است.
💢 او بعد از اینکه «شیوه‌های پیشرفته بازجویی» استفاده شده علیه تروریست‌های اسلامی را شکنجه دانسته بود، توسط ادیتور مجله ونیتی فیر دعوت شد که خودش یک بار آن را تجربه کند. او هم پذیرفت که شرایط شبیه سازی شده را تجربه کند.
💢 ویدیوی این شبیه سازی کنترل شده در یوتیوب موجود است و او تجربه تکان دهنده‌اش را بعدا در ونیتی فیر منتشر کرد و نوشت:
✔️ وقتی بهتان می‌گویم شکنجه است، باور کنید.
💢 در کتاب پرفروشش «خدا بزرگ نیست» او حمله‌ای همه جانبه به دین را سازمان میدهد و همه ادیان و به خصوص ادیان سامی را مسئول بدبختی‌های بی‌شمار بشری می‌داند.👍
💢 او میگوید اختراع خدا از بزرگترین اشتباهات بشری بوده است و باعث عقب افتادن تمدن و فرهنگ برای زمانی قابل توجه شده است.👌
💢 او حتی در روی جلد کتاب هم از کنایه زدن دریغ نکرده و نام خدا را با کوچکترین فونت نوشته است.😄
✖️ وقتی در یک مناظره از او پرسیده شد که آیا منظور او لفظ «اله اکبر» مسلمانان بوده، او این موضوع را رد کرد و در همان مناظره کشیش حاضر هم اقرار کرد که مسیحیان هم خدا را مرتب به بلندمرتبگی یاد میکنند.🤔
گزیده از بخش چهارم 👈کتاب «خدا بزرگ نیست» در مورد آسیب‌های بهداشتی سلامتی، در شرایط مشابه ایران و سایر جوامع مسلمان است.
 |
بیوگرافی کریستوفر اریک هیچنز و سفرنامه ایران
 |
بیوگرافی کریستوفر اریک هیچنز و سفرنامه ایران
 |
بیوگرافی کریستوفر اریک هیچنز و سفرنامه ایران
ويرايش اين صفحه👆👆👆
در سال ۱۳۸۴ خورشیدی (۲۰۰۵ میلادی) من از خبری دریافت کردم. در نیجریه شمالی - کشوری که پیش از این در سیاهه ی کشورهایی که فلج کودکان را به طور موقت ریشه کن کرده بود - گروهی از شخصیت های اسلامی حکم یا فتوایی صادر کرده که قطره فلج کودکان توطئه ای از سوی ایالات متحده و جالب تر، سازمان ملل) بر ضد آیین اسلام است.
آخوندها می گفتند که این قطره ها طراحی شده تا مسلمانان با ایمان را نازا و بیدار کند. آنها می خواهند و کوشش دارند تا یک نوع نسل کشی راه اندازند. هیچ کسی نباید آن را خورده یا به نوزادان بدهد. چند ماه پس از این فتوا، فلج اطفال بازگشته و باز هم انسان ها را بیمار می کرد و این بار تنها نیجریه شمالی آلوده نکرد. گردشگران و زائران نیجریه این بیماری را حتا تا مکه نیز و به چندین کشور دیگر بردند که پیش از آن فلج اطفال در آنها ریشه کن شده بود، برای نمونه این بیماری به سه کشور دیگر آفریقایی و یمن سرایت نمود. به ناچار باز هم تخته سنگ بزرگ گرد بایستی چرخانده شده و به سوی چکاد کوه بالابرده میشدا
می توانید بگویید که این تنها مورد «مجزا بوده و راهکار خشتی درستی برای آن هست. ولی اشتباه می کنید. خواهش می کنم که ویدئو مرا درباره پندهایی که به کاردینال آلفونسو لوپز د تریجیلو؟ ببینید، وی رییس واتیکانی انجمن پاپی برای خانواده بود و به دقت به شنوندگان خویش هشدار می داد که همه ی کاندوم ها پنهانی با سوراخهای میکروسکوپی ساخته شده که از میان این سوراخها ویروس ایدز ۴ می تواند بگذرد؟ چشمان خویش را بسته و بکوشید تا تصور کنید اگر اختیار تحميل بالاترین رنج شدنی و ممکنی را به کسی با گفتن کمترین تعداد کلمات داشتید، چه می گفتید، درباره میزان آسیبی که چنین کوته فکری به بار می آورد، بیندیشید: می توان پنداشت که چنین سوراخهایی راه گذر چیزهای دیگر نیز می تواند باشد و بدون شک هدف بنیادی به کار گیری کاندوم را در گام نخست از میان می برد. گفتن چنین سخنی در رم به اندازه بسنده و کافی شرارت آمیز است. ولی این پیام را به زبان کشورهای بدبخت و فلک زده در آورید تا ببینید چه رخ می دهد. در فصل کارناوال در برزیل، اسقف شاخه فرعی ریودوژانیرو، رافیل لیانو سیفوننسه، به حاضران در کلیسا در سخنرانی خویش گفته، «کلیسا دشمن به کار گیری کاندوم است. رابطه جنسی میان زن و مرد باید طبیعی باشد. من تا کنون ندیده ام که یک سگ که جانور پستی است هنگامی رابطه جنسی با سگ دیگر، کاندوم داشته باشد.» شخصیت های مهتر روحانی در چندین کشور دیگر - کاردینال اوباندوی براوو در نیگاراگوئه، اسقف اعظم
✔️ و دکتر مارتین لوتر کینگ را یک متقلب که احتمالا پایان نامه دکترایش را سرقت کرده و متهم به روابط جنسی فراوان میکند که بر اثر خوش شانسی یک سخنرانی احساسی درست پیش از به قتل رسیدن کرده است.
 |
| بیوگرافی کریستوفر اریک هیچنز و سفرنامه ایران |
هیچنز و کتاب‌هایش
کتاب "خدا بزرگ نیست" یک بررسی سیستماتیک ادیان سه‌گانه و مشتقات‌شان است.
✔️ او مادر ترزا را یک پیردختر با عقده‌های قوی جنسی می‌داند
کتاب "خدا بزرگ نیست" یک بررسی سیستماتیک ادیان سه‌گانه و مشتقات‌شان است.
✔️ او مادر ترزا را یک پیردختر با عقده‌های قوی جنسی می‌داند
 |
| بیوگرافی کریستوفر اریک هیچنز و سفرنامه ایران |
 |
| بیوگرافی کریستوفر اریک هیچنز و سفرنامه ایران |
✔️ او حتی از مهاتما گاندی هم نمی‌گذرد و او را نماینده واپسگرایی( تحجر ) هندی می‌داند.
✔️ او اشاره میکند که نماد پرچم هند یک چرخ درشکه هست که نماد فعالیت گاندی هم بود و ایده گاندی برگشت به قرون وسطا و استفاده از چرخ و گاو برای کشاورزی بود.
 |
| بیوگرافی کریستوفر اریک هیچنز و سفرنامه ایران |
✔️ او متعقد است که با مرگ گاندی جانشینان سیاسی‌اش با عمل نکردن به دستورات توانستند میلیونها نفر را از قحطی محتوم نجات دهند.
البته او درباره همه این افراد فراموش نمیکند که نقش همرامان سکولارشان را به خواننده یادآوری کند.
مثلا در مورد جنبش برابری خواهی رنگین پوستان آمریکایی، میگوید که اغلب اطرافیان دکتر کینگ سکولاریست و چپ گراهایی بودند که فرصت را مغتنم شمرده بودند.
هیچنز، در کتاب پرفروش‌اش ادیان سه گانه تئیستی را منشا شر فراوان می‌داند ولی اشتباه است اگر فکر کنید که او یک روشنفکر کل گراست.
برای او تعصب و تزویر در همه جا و از طرف همه کس مورد تمسخر است.
او علیه
✔️ بیل کلینتون
✔️ مادر ترزا
✔️ و هری کسینجر
💢 جداگانه کتاب نوشته است.
💢 جداگانه کتاب نوشته است.
 |
| بیوگرافی کریستوفر اریک هیچنز و سفرنامه ایران |
✖️ در مورد مادر ترزا، او نام کتاب را با کنایه فراوان انتخاب کرده است
☑️ The missionary position
✖️ که علاوه بر مقام تبشیری( بشارت دادن )، به معنی یک وضعیت برقراری رابطه جنسی است
✖️و کتاب خود علیه کسینجر را کیفرخواستی برای محاکمه این مرد قدرتمند دستگاه سیاسی ایالات متحده می‌داند.
💢 درباره‌ی کسینجر او به موارد متعددی اشاره میکند که در پوشش مصلحت سنجی، او از کنار آدم‌کشی‌های تاریخی عبور کرده و سیاست خارجی آمریکا را هم به بیراهه برده است.
✖️ کسینجر که خود یک یهودی‌ست، مطابق اسناد منتشر شده ازدوران ریاست جمهوری نیکسون (او مشاور عالی امنیت ملی نیکسون بود) مرگ میلیونها یهودی توسط نازی‌ها را موضوعی مربوط به خودشان می‌دانسته است
👈 یک یهودیِ یهود ستیز
اما اگر از نوشته‌های او نخوانده باشید احتمالا غیرممکن است بتوانید حدس بزنید او هر کدام از این سیاسیون را به چه دلیل مورد لطف خود قرار داده.
✔️ در مورد کلینتون او معتقد است که در سیاست خارجی ایالات متحده تنها به فکر فرار از مهلکه بوده و سنت تاریخی این کشور در بودن «نیروی خیر» و متحد «آزادی خواهان» ماندن را به دست فراموشی سپرد.
✔️ او را هم به همراه جورج بوش، اسلام را مسئول فاجعه یازدهم سپتامبر می‌داند
✔️ و از همه مهم‌تر، بی تعارف میگوید علی رغم همه برتری‌هایی که ایالات متحده در دورانش پیدا کرد، به مردمش خیانت کرد، چون علیه مونیکای جوان در حضور دادگاه سوگند دروغ خورد.
 |
| بیوگرافی کریستوفر اریک هیچنز و سفرنامه ایران |
زنجیره‌ی دردسرسازی هیچنز اما به اینجا ختم نمی‌شود.
✖️ جدا از بازی کلامی که دائما با موجودات متوسط هوشی چون جورج بوش میکرد، هیچنز یکی از بزرگترین لابیست‌های خیریه در ایالات متحده را که مسیحی بود، بعد از مرگش یک شارلاتان کلاهبردار نامید که زمین در نبودش هیچ از دست نمی‌دهد.
✖️ او بارها بر صفحه تلویزیون میهمان برنامه‌های پربیننده دست راستی ظاهر شده و رهبران مذهبی را دروغگو و کلاهبردار معرفی کرده.
✖️ اما در این کار به جز استناد به حرفهای خود ایشان، یا در مواردی گزارشات پلیس و دادگاه کار دیگری نکرده است.
او که کتاب خدا بزرگ نیست‌اش به لیست پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز راه یافت و هفته‌ها صدرنشین بود، از میان چهارچهره برجسته بیخدایی (ریچارد داوکینز، دنیل دنت،سم هریس و کریس هیچنز) بی شک تبدیل به «محبوب‌ترین» شان شد.
او که کتاب خدا بزرگ نیست‌اش به لیست پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز راه یافت و هفته‌ها صدرنشین بود، از میان چهارچهره برجسته بیخدایی (ریچارد داوکینز، دنیل دنت،سم هریس و کریس هیچنز) بی شک تبدیل به «محبوب‌ترین» شان شد.
کریستوفر هیچنز همواره از سه نفر به عنوان قهرمان زندگی خود نام میبرد
✔️ توماس جفرسون
✔️ توماس پین
✔️ جورج اورول
در سخنی، داوکینز در پاسخ به اینکه در بی‌خدایی‌اش تندروی میکند یا نه پاسخ داد:
 |
| بیوگرافی کریستوفر اریک هیچنز و سفرنامه ایران |
✔️ من پلیس بده بودم تا وقتی که هیچنز از راه رسید.
بعد از "خدا بزرگ نیست" ، به وظیفه خودخواسته‌اش که هر شصت سالهای که سخنگوی عرصه عمومی شده است می‌بایست اتوبیوگرافی‌ش را منتشر کند، چنین کرد.
محصول کتابی‌ست با نام
✔️ The Hitch-22: a memoir
نام کتاب "دستکاری" ترکیبیست از نام مورد استفاده علاقه‌مندان (the hitch) و عنوان کتابی معروف که به معنی یک موضوع سهل و ممتنع است (The Catch-22).
او که برای معرفی و عرضه کتابش به دور ایالات متحده سفر میکرد در میانه راه تور کتابش در نیویورک متوجه شد که مبتلا به سرطان پیشرفته مری شده است.
او در برنامه The Q&A فاش کرد که روزی که در برنامه دیلی شو جان استوارت حاضر شد، صبح‌اش در بیمارستان خبر را گرفته بوده.
✖️ در میانه راه تور کتاب کنسل شد و او شیمی‌درمانی را شروع کرد.
💢 توصیف خودش درباره سرطان به غایت تاثیرگذار و شنیدنی‌ست.
او اولین مصاحبه‌اش را با اندرسون کوپر مجری برجسته شبکه CNN انجام داد
 |
| بیوگرافی کریستوفر اریک هیچنز و سفرنامه ایران |
✖️ بعد از آن بسیاری از همکارانش به سراغش آمدند و درباره این تجربه تلخ با وی مصاحبه کردند.
💢 او در مواجهه با عاملی که جانش را گرفت هم دست از شوخ‌طبعی و در عین حال منطقی بودن بر نمی‌‌داشت
✖️ یکی از دوستان نویسنده‌اش وقتی در ابتدای یک مصاحبه تلویزیونی از او پرسید چطوری ؟
💢 پاسخ شنید:
✔️ چطورم؟
✔️ دارم می‌میرم!
💢 و وقتی که کسی دیگر گفت فکر می‌کنی می‌میری؟
✔️ او گفت که همه می‌میرند فقط من با سرعتی بیشتر در حال مردن هستم.
کریستوفر هیچنز در طول زندگیش به شدت سیگار می کشید و الکل می نوشید و پس از ابتلا به سرطان هم از این سبک زندگی اظهار پشیمانی نکرد.
او در گفت و گویی تلویزیونی با چارلی رز، مجری مشهور آمریکایی،
✔️ گفت: "نوشتن است که برای من مهم است و هر چیزی که در این کار به من کمک کند یا بحث و گفت و گو را گسترش بدهد، طولانی کند، عمق ببخشد و گاهی تشدید کند برای من ارزشمند است."
✔️ او گفت: "برای من غیرممکن است که زندگی ام را بدون رفتن به آن مهمانی ها و بدون آن شب‌بیداری ها مجسم کنم."
یکی از ویژگی‌های شناخته شده هیچنز انتقادات تند و تیز وی از افراد معروف بود.
او سه کتاب مجزا در انتقاد از بیل کلینتون، هنری کیسینجر و مادر ترزا نگاشت. از سوی دیگر وی مقالاتی طولانی و مثبت دربارهٔ اورول، پین و جفرسن نوشت.
با این حال بیشتر انتقادات هیچنز به صورت ابراز عقیده‌های کوتاه می‌باشند. از افرادی که مورد انتقاد وی قرار گرفته‌اند میتوان به جورج گالووی، مل گیبسن، مایکل مور، تنزین گیاتسو(دالایی لامای چهاردهم) و رونالد ریگان اشاره کرد.
 |
| بیوگرافی کریستوفر اریک هیچنز و سفرنامه ایران |
در ابتدای کتاب خدا بزرگ نیست یک رباعی از
خیام می‌آورد و در یکی از مناظره‌ها خیام را به
عنوان مبارز علیه عقاید قدیمی آن دوران
میستاید.
و مي پنداري كه براي كسي مانند تو
دلش مي تپد ، انديشه ي هوس باز خدمه ي تعصب
خدا رازي را سپرده و مرا انكار مي كند؟
خوب خوب - چه شود؟ باور كن آن را هم !
رباعيات خيام
( كتاب خدا بزرگ نيست )
كريستوفر هيچنز
در ابتدای کتاب خدا بزرگ نیست یک رباعی از
خیام می‌آورد و در یکی از مناظره‌ها خیام را به
عنوان مبارز علیه عقاید قدیمی آن دوران
میستاید.
💢هیچنز مذاهب سازمان یافته را «سرچشمه تنفر در جهان» می‌شناسد. کتاب وی او را در زمرهٔ صاحبنظران و مدافعین اصلی بیخدایی نوین قرار داده‌است.
💢او کتاب خدا بزرگ مرتبه نیست را با ترجمه یکی از رباعیات عمر خیام نیشابوری آغاز کرده‌است. او در کتابش ذکر میکند که مذهب یکی از عوامل قتل‌عام است
💢 و در پاسخ به پرسش دنیس پراگر هنگامی که پرسید «فرض کنید که شب هنگام در یک شهر غریب، تنها در حال پرسه زدن در خیابان باشید و گروهی به شما نزدیک شوند. آیا دانستن این نکته که آن گروه از مراسمی مذهبی برمی گردند سبب میشود که شما بیشتر احساس امنیت کنید یا برعکس، سبب میشود که بیشتر احساس خطر کنید؟»
✔️چنین پاسخ میدهد: «اگر گزینه را تنها به شهرهایی که با حرف ب آغاز می‌گردند محدود کنیم، باید بگویم که من چنین تجربه‌ای را در شهرهای بلفاست، بیروت، بمبئی، بلگراد، بیت اللحم و بغداد داشته‌ام و در تمامی موارد آگاهی از این که گروه مردانی که در گرگ و میش غروب در حال نزدیک شدن به من بودند از مراسم مذهبی خود برمی‌گشتند، موجب احساس ناامنی شدید من می‌شد.»
💢از دیدگاه هیچنز هیچ سندی برای هیچ‌یک از دعاوی مربوط به معجزات نسبت داده شده به محمد پیامبر اسلام و منشأ مافوق طبیعی قرآن وجود ندارد.
✔️او اسلام را مذهبی ساختگی از سوی محمد یا پیروانش می‌داند و حدیث را برگرفته از حکمت موجود در آن روزگار که در سراسر کشورهای عربی و ایران گسترش داشته‌است در نظر میگیرد.
✔️او همچنین مذهب را مضر برای کودکان می‌داند و از شیوهٔ بزرگسالان برای ایجاد وحشت در کودکان بوسیله مذهب انتقاد می‌نماید.
 |
| بیوگرافی کریستوفر اریک هیچنز و سفرنامه ایران |
کریستوفر هیچنز در 15 دسامبر 2011 در سن 62 سالگی، به علت ابتلا به سرطان مری در مرکز سرطان ام. دی. اندرسون دانشگاه تگزاس آمریکا درگذشت
هیچنز پیش از این در بخشی از خود زندگینامه‌اش نوشته بود:
«من شخصاً میخواهم مرگ را «انجام بدهم»؛ به شکل فاعلی و نه منفعلانه. میخواهم که وقتی مرگ به سراغم می‌آید، آنجا باشم و به چشمش نگاه کنم و درحال انجام دادن کاری باشم.»
هیچنز وصیت کرد بدنش برای تحقیقات پزشکی وقف شود
 |
| بیوگرافی کریستوفر اریک هیچنز و سفرنامه ایران |
💢 سلمان رشدی پس از مرگ هیچنز، در توییتر خود نوشت:
«بدرود، دوست عزیز من. صدای بزرگی ساکت شد. قلب بزرگی از تپش ایستاد.»
نكته مهم درباره خودم و همفكرانم در اینجاست که، باور ما يك دين نيست. اصول ما ایمان قلبی نيست
ما تنها بر خرد و دانش تكيه نمی كنيم، اینها دلایل لازم هستند ولی دلایل کافی نیستند، برای همین هر چيزی كه با دانش ناسازگار باشد يا خرد را زير پا بگذارد، درست نمی دانيم.
ما در بسياری از چيزها ناهمسان هستيم، ولی ما به پرسش گری آزاد، آزادانديشی و جستجوگری مستقل ایده ها ارج می گذاريم. ما باورهای خود را با خشك مغزی نگه نمی داريم
کریستوفر هیچنز
پاسخ کریستوفر هیچنز به یک زن ایرانی
👈 که به دروغ در مورد حقوق زنان در ایران میگوید
۲۱ مهر ۱۳۹۷
۰۸ مهر ۱۳۹۷
آیا خداناباوران و بی دین ها به خاطر بی هدفی خودکشی می کنند؟
✅ شاید تابحال از افراد دیندار شنیده باشید که بی دینی درواقع بی هدفی است؛ گواهشان هم بر این امر این است که خودکشی در میان بی دین ها بیشتر است. آنها نام بعضی کشور هارا که آمار بی دین بسیار دارند، قید می کنند و همچنین آمارخودکشی آنان را هم می گذارند، گاهی در متن آمار تحریف می کنند و گاهی صرفاً آمار را ذکر می کنند، اگر آمار بالایی از خودکشی وجود داشت، نتیجه می گیرند که بی دینی عامل خودکشی است. این ناشی از دید غیرجامعه جامعه شناختی آنان دارد.
✅ اینجا می توانیم یک مثال نقض، از پرجمعیّت ترین کشور دنیا بزنیم. متاسفانه میزان خودکشی در تمام کشور های جهان بسیار بالاست. مطابق داده های سازمان جهانی بهداشت، هر ۴۰ ثانیه در جهان یک نفر خودکشی می کند و خودکشی دوّمین عامل مرگ افراد بین ۱۵ تا ۲۰ سال است. امّا اگر اینجا ما بیائیم کشور هارا باهمدیگر مقایسه کنیم، کشور چین ، یکی از آتئیستی ترین و بی دین ترین کشور های جهان است. چین یکی از کشور هایی است که کمترین میزان خودکشی را دارد. در مقایسه با دیگر کشور ها، "چین" دارای کمترین میزان خودکشی است.
✅ از طرفی، آرژانتین یکی از کشور های مذهبی جهان است و بیش از ۸۰ درصد مردمش دیندار هستند.این کشور یکی از کشور هایی در جهان است که بیشترین میزان خودکشی را دارد. این کشور با نرخ خودکشی بسیار بالایی روبرو است؛ که در مقایسه با دیگر کشور های جهان، میزان خودکشی بالاتری دارد. همچنین نیم بیشتر کشور روسیه مذهبی هستند، درحالیکه روسیه نیز از کشور هایی است که دارای بیشترین میزان خودکشی است و در اینوگرافیکی که سازمان_جهانی_بهداشت ، ارائه کرده، دارای بیشترین حدّ، خودکشی بوده است.
⭕️ نتیجه گیری: درمیابیم که خودکشی کردن نمیتواند صرفاً به دلیل بی دینی باشد، بلکه عوامل دورن-فردی و برون-فردی متعددی دارد. از آن گذشته، چین یکی از بی دین ترین کشور های جهان، کمترین نرخ خودکشی را دارد. همچنین کشور های مذهبی مثل آرژانتین دارای نرخ خودکشی بسیار بالا هستند و مثال های نقضی هستند که نشان می دهند خودکشی، لزوماً به بی دینی ربط ندارد.
http://www.who.int/mental_health/prevention/suicide/suicideprevent/en/
✳️ توضیحاتی درباره نیهیليسم مکتب هیچ انگاری
✅ در فلسفه، بی‌معنی‌انگاری به معنای انکار معنی داشتن و ارزش برای هستی جهان است. به بی‌معنی‌انگاری، هیچ‌انگاری، نیست‌انگاری یا نیهیلیسم (برگرفته از nihil لاتین به معنای هیچ) هم گفته‌اند.
بی‌معنی‌انگاری به هر نوع دیدگاه فلسفی گفته میشود که وجود یک بنیان عینی (ابژکتیو) برای نظام ارزشی بشر را رد میکند. این اندیشه معمولاً در ارتباط نزدیک با بدبینی عمیق و شک‌گرایی رادیکال است.
شاید بتوان گرگیاس حکیم یونانی قرن پنجم پیش از میلاد را نخستین اندیشمند نیهیلیست دانست اما فردریش ویلهلم نیچه فیلسوف آلمانی قرن نوزدهم بیش از هر کسی به نقد باورهای پوچ گرایانه پرداخت.
وی نیهیلیسم را به عنوان یک پدیده شایع در فرهنگ غربی شناسایی کرد و معتقد بود که پیامدهای نابودگر آن در نهایت تمامی احکام اخلاقی، مذهبی و متافیزیکی را به تباهی خواهد کشاند و بزرگترین بحران تاریخ بشر را رقم خواهد زد. در قرن بیستم بسیاری از هنرمندان، منتقدان و فیلسوفان تم‌های نیهیلیستی همچون ناتوانی معرفت‌شناسی، تخریب ارزش‌ها و بی‌معنایی دنیا را در آثار خود مطرح کرده‌اند. در میانه‌های قرن بیستم جنبش اگزیستانسیالیسم تلاش کرد انگاره‌های نهیلیستی را به گونه‌ای ترویج کند که جنبهٔ مخرب آن از میان برود.
اینوگرافیک سازمان جهانی بهداشت
 |
| خودکشی در جهان |
✅ اینجا می توانیم یک مثال نقض، از پرجمعیّت ترین کشور دنیا بزنیم. متاسفانه میزان خودکشی در تمام کشور های جهان بسیار بالاست. مطابق داده های سازمان جهانی بهداشت، هر ۴۰ ثانیه در جهان یک نفر خودکشی می کند و خودکشی دوّمین عامل مرگ افراد بین ۱۵ تا ۲۰ سال است. امّا اگر اینجا ما بیائیم کشور هارا باهمدیگر مقایسه کنیم، کشور چین ، یکی از آتئیستی ترین و بی دین ترین کشور های جهان است. چین یکی از کشور هایی است که کمترین میزان خودکشی را دارد. در مقایسه با دیگر کشور ها، "چین" دارای کمترین میزان خودکشی است.
✅ از طرفی، آرژانتین یکی از کشور های مذهبی جهان است و بیش از ۸۰ درصد مردمش دیندار هستند.این کشور یکی از کشور هایی در جهان است که بیشترین میزان خودکشی را دارد. این کشور با نرخ خودکشی بسیار بالایی روبرو است؛ که در مقایسه با دیگر کشور های جهان، میزان خودکشی بالاتری دارد. همچنین نیم بیشتر کشور روسیه مذهبی هستند، درحالیکه روسیه نیز از کشور هایی است که دارای بیشترین میزان خودکشی است و در اینوگرافیکی که سازمان_جهانی_بهداشت ، ارائه کرده، دارای بیشترین حدّ، خودکشی بوده است.
⭕️ نتیجه گیری: درمیابیم که خودکشی کردن نمیتواند صرفاً به دلیل بی دینی باشد، بلکه عوامل دورن-فردی و برون-فردی متعددی دارد. از آن گذشته، چین یکی از بی دین ترین کشور های جهان، کمترین نرخ خودکشی را دارد. همچنین کشور های مذهبی مثل آرژانتین دارای نرخ خودکشی بسیار بالا هستند و مثال های نقضی هستند که نشان می دهند خودکشی، لزوماً به بی دینی ربط ندارد.
http://www.who.int/mental_health/prevention/suicide/suicideprevent/en/
✳️ توضیحاتی درباره نیهیليسم مکتب هیچ انگاری
✅ در فلسفه، بی‌معنی‌انگاری به معنای انکار معنی داشتن و ارزش برای هستی جهان است. به بی‌معنی‌انگاری، هیچ‌انگاری، نیست‌انگاری یا نیهیلیسم (برگرفته از nihil لاتین به معنای هیچ) هم گفته‌اند.
بی‌معنی‌انگاری به هر نوع دیدگاه فلسفی گفته میشود که وجود یک بنیان عینی (ابژکتیو) برای نظام ارزشی بشر را رد میکند. این اندیشه معمولاً در ارتباط نزدیک با بدبینی عمیق و شک‌گرایی رادیکال است.
شاید بتوان گرگیاس حکیم یونانی قرن پنجم پیش از میلاد را نخستین اندیشمند نیهیلیست دانست اما فردریش ویلهلم نیچه فیلسوف آلمانی قرن نوزدهم بیش از هر کسی به نقد باورهای پوچ گرایانه پرداخت.
وی نیهیلیسم را به عنوان یک پدیده شایع در فرهنگ غربی شناسایی کرد و معتقد بود که پیامدهای نابودگر آن در نهایت تمامی احکام اخلاقی، مذهبی و متافیزیکی را به تباهی خواهد کشاند و بزرگترین بحران تاریخ بشر را رقم خواهد زد. در قرن بیستم بسیاری از هنرمندان، منتقدان و فیلسوفان تم‌های نیهیلیستی همچون ناتوانی معرفت‌شناسی، تخریب ارزش‌ها و بی‌معنایی دنیا را در آثار خود مطرح کرده‌اند. در میانه‌های قرن بیستم جنبش اگزیستانسیالیسم تلاش کرد انگاره‌های نهیلیستی را به گونه‌ای ترویج کند که جنبهٔ مخرب آن از میان برود.
برهان شر
دیروز در حدود ۶ هزار کودک از گرسنگی فقر و بیماری تلف شدند؛ روز قبل از اون هم شش هزار تای دیگه و همینطور روزهای قبل از اون
امروز هم حدود ۶,۰۰۰ کودک تلف شدند، فردا هم قرار است ۶,۰۰۰ تای دیگه بمیرند...
من یکی رو می شناسم که می تونه به این همه درد و رنج پایان بده. براش کاری نداره. فقط کافیه اراده کنه، ولی اون این کار رو نمی کنه...
اون فقط نگاه می کنه ...
سال هاست که نگاه می کنه ...
قرن هاست که نگاه می کنه ...
خیلی ها ازش کمک می خوان. به دست پاش میوفتن. از هر طریقی براش پیغام میفرستن ولی اون علاقه ای به نجاتشون نداره.
اون از ما می خواد که ازش بترسیم، از بلاهایی که می تونه سرمون بیاره! در مقابلش تعظیم کنیم و هر روز اعتراف کنیم كه چقدر مهربونه. که چقدر ما رو دوست داره که جای این بدبخت ها نیستیم.
ما باید ازش تشکر کنیم وگرنه ممکنه ازمون عصبانی بشه و به مدت نامعلومی شکنجه مون کنه.
امروز هم حدود ۶,۰۰۰ کودک تلف شدند، فردا هم قرار است ۶,۰۰۰ تای دیگه بمیرند...
من یکی رو می شناسم که می تونه به این همه درد و رنج پایان بده. براش کاری نداره. فقط کافیه اراده کنه، ولی اون این کار رو نمی کنه...
اون فقط نگاه می کنه ...
سال هاست که نگاه می کنه ...
قرن هاست که نگاه می کنه ...
 |
| برهان شر |
خیلی ها ازش کمک می خوان. به دست پاش میوفتن. از هر طریقی براش پیغام میفرستن ولی اون علاقه ای به نجاتشون نداره.
اون از ما می خواد که ازش بترسیم، از بلاهایی که می تونه سرمون بیاره! در مقابلش تعظیم کنیم و هر روز اعتراف کنیم كه چقدر مهربونه. که چقدر ما رو دوست داره که جای این بدبخت ها نیستیم.
ما باید ازش تشکر کنیم وگرنه ممکنه ازمون عصبانی بشه و به مدت نامعلومی شکنجه مون کنه.
بررسی دیدگاه های رایج نحوه پیدایش انسان بر روی کره زمین
بررسی دیدگاه های رایج در دنیا در مورد نحوه پیدایش انسان بر روی کره زمین
✅ بخش اول: دیدگاه اساطیر باستان و مذاهب خاورمیانه (پیدایش انسان از خاک و گل مشابه کوزه گری)
انسان با الهام از کار کوزه گران هنگام ساخت مجسمه و با توجه به نخستین مشاهده های تجربی، خود را نیز ساخته شده از گل می پنداشت و چون وقتی انسانی می مرد دیگر نفس نمی کشید و دم و بازدم نداشت، به این فکر کرد که دم و بازدم ناشی از پدیده ای به نام روح است که از بدن شخص مرده خارج شده است و بر اساس همین مشاهده های بدوی، نخستین گام های افسانه
آفرینش برداشته شد ...
✅ در اساطیر یونان باستان (بیش از سه هزار سال پیش) آمده است که «پرومتئوس» به زمین می رود، بخشی از خاک را با مقداری آب مخلوط میکند و کالبد انسان را از گل درست میکند. سپس «آتنا» در آن روحی می دمد و
نخستین انسان شکل میگیرد !!
با گذر زمان و پیشرفت علم و فلسفه در خاورمیانه وجود خدایان اساطیر
یونانی به مرور زیر سئوال می رود اما ماهیت پیدایش انسان مشابه کوزه، همچنان در میان مردم خاورمیانه ماند و در نهایت پای آن به باورهای مذهبی این مردم کشیده شد !!
✅ در قرآن کتاب مقدس مسلمانان مراحل ساخت انسان مشابه کوزه به طور کاملا شفاف و واضح شرح داده شده است:
و از نشانه های او این است که شما را از خاك رس آفرید تراب = خاک رس
قبل کوزه گری در آیه بیستم از سوره روم}
اوست کسی که شما را از گل آفرید { طين = گل پس از خیس کردن خاک رس در آیه دوم از سوره انعام}
و در حقیقت انسان را از گلی خشک از گلی سیاه و بدبو آفريديم {حما مسنون = گل سیاه شده قبل از سفال گری و صلصال = گل خشک شده مانند کوزه و خشت....
در آیه بیست و ششم از سوره حجر و در نهایت روح در این کالبد ساخته شده از گل دمیده میشود و انسان جان می گیرد {آیه هفتاد و دوم از سوره ص}
پینوشت: این دیدگاه با وجودی که توسط هیچ علمی پشتیبانی نمی شود اما به دلیل تایید شدن توسط مذهب، مورد پذیرش اکثر مردم دنیا (پیروان سه دین يهوديت ، مسیحیت و اسلام) می باشد.
✅ بخش اول: دیدگاه اساطیر باستان و مذاهب خاورمیانه (پیدایش انسان از خاک و گل مشابه کوزه گری)
انسان با الهام از کار کوزه گران هنگام ساخت مجسمه و با توجه به نخستین مشاهده های تجربی، خود را نیز ساخته شده از گل می پنداشت و چون وقتی انسانی می مرد دیگر نفس نمی کشید و دم و بازدم نداشت، به این فکر کرد که دم و بازدم ناشی از پدیده ای به نام روح است که از بدن شخص مرده خارج شده است و بر اساس همین مشاهده های بدوی، نخستین گام های افسانه
آفرینش برداشته شد ...
✅ در اساطیر یونان باستان (بیش از سه هزار سال پیش) آمده است که «پرومتئوس» به زمین می رود، بخشی از خاک را با مقداری آب مخلوط میکند و کالبد انسان را از گل درست میکند. سپس «آتنا» در آن روحی می دمد و
نخستین انسان شکل میگیرد !!
 |
| پیدایش انسان |
با گذر زمان و پیشرفت علم و فلسفه در خاورمیانه وجود خدایان اساطیر
یونانی به مرور زیر سئوال می رود اما ماهیت پیدایش انسان مشابه کوزه، همچنان در میان مردم خاورمیانه ماند و در نهایت پای آن به باورهای مذهبی این مردم کشیده شد !!
✅ در قرآن کتاب مقدس مسلمانان مراحل ساخت انسان مشابه کوزه به طور کاملا شفاف و واضح شرح داده شده است:
و از نشانه های او این است که شما را از خاك رس آفرید تراب = خاک رس
قبل کوزه گری در آیه بیستم از سوره روم}
اوست کسی که شما را از گل آفرید { طين = گل پس از خیس کردن خاک رس در آیه دوم از سوره انعام}
و در حقیقت انسان را از گلی خشک از گلی سیاه و بدبو آفريديم {حما مسنون = گل سیاه شده قبل از سفال گری و صلصال = گل خشک شده مانند کوزه و خشت....
در آیه بیست و ششم از سوره حجر و در نهایت روح در این کالبد ساخته شده از گل دمیده میشود و انسان جان می گیرد {آیه هفتاد و دوم از سوره ص}
پینوشت: این دیدگاه با وجودی که توسط هیچ علمی پشتیبانی نمی شود اما به دلیل تایید شدن توسط مذهب، مورد پذیرش اکثر مردم دنیا (پیروان سه دین يهوديت ، مسیحیت و اسلام) می باشد.
تعریف فرگشت به زبان ساده:
بر طبق فرگشت، همه گونه های موجود زنده از یک سری موجودات زنده تک سلولی که حدود میلیاردها سال پیش شکل گرفتند، بوجود آمده اند.
✅ حدود میلیاردها سال پیش، تعدادی از موجودات ساده و تک سلولی دیگر، از این موجودات بسیار ساده اولیه، شکل گرفتند.
حدود ۶۰۰ میلیون سال قبل، اولین موجودات چندسلولی مانند کرم های کوچک و موجوداتی که در دریا زندگی می کردند، پدیدار شدند. چند صد میلیون سال قبل، اولین موجودات خشکی زی که در ابتدا شامل میکروب ها و سپس گیاهان می شد، پدیدار شدند.
این مسئله راه را برای موجودات خشکی زی دیگر از جمله حشرات و سپس دوزیستان، هموار کرد. از دوزیستان، خزندگان، پرندگان و پستانداران، نشأت گرفتند.
✅ اولین نخستی ها
حدود ۵۵ میلیون سال قبل، پا به عرصه وجود گذاشتند (در زیست شناسی، نخستیها، به خانواده میمون ها مانند گوریل ها، بابونها، شامپانزه هاو انسان نماها یعنی نیاکان ابتدایی تر و کمتر فرگشت یافته انسان مدرن امروزی وانسان، اطلاق می شود.
آنچه که در فرگشت، باعث شکل گیری گونه های مختلف موجودات زنده از همدیگر شده، فرایندهای شکل گیری فرگشت خُرد و کلان و از جمله جهش ژنتیکی بوده است.
✅ جمله نخست به وضوح اشتباه است. انسان برآمده از میمون نیست. درست این است که بگوییم ما با میمون ها و کپی ها نیای مشترکی داریم که حدود ۷ میلیون سال پیش می زیسته لیکن این نیای مشترک، انسان یا میمون نبوده و در واقع موجودی شبیه به کپی بوده است.
این بدفهمی ها همواره در این حد ساده انگارانه نیست. گاهی پذیرش این که این حد از پیچیدگی در ساز و کار عضوی مانند چشم، به صورت تصادفی شکل گرفته غیرممکن است. البته چشم به صورت تصادفی شکل نگرفته و ایراد بزرگ در به کارگیری کلمه ی تصادفی درست همین جاست. تکامل یا فرگشت، فرایندی صرفا تصادفی نیست.
از قضا آنچه که داروین صورت بندی کرده (یعنی انتخاب طبیعی) اصلا و ابدا تصادفی نیست و فرایندی است که طی آن انباشت تدریجی تغییرات کوچک، می تواند به شکل گیری یک عضو پیچیده مانند چشم منجر شود. این همان شمّ ناباورانه ای است که ویلیام پالی William Paley الهیات دان بریتانیایی در تمثیل ساعت ساز به کار می برد. اینکه اگر در بیابان، ساختار پیچیده ای چون ساعت ببینم که گوشه ای افتاده، نخواهم گفت که این ساعت خودبخود ایجاد شده و همواره اینجا بوده است.
چنین ساختار پیچیده ای حتما سازنده ای و ساعت سازی داشته که قطعات و اجزای آن را با هدف مشخصی در کنار هم قرار داده است. در صورت بندی این استدلال اشتباه، نمی توان به پالی خرده گرفت. او در کتاب الهیات طبیعی، اطلاعی از نظریه داروین نداشت (از نظر تاریخی نمی توانست داشته باشد چون کار داروین در حدود نیم قرن پس از درگذشت پالی منتشر شد).
بدفهمی ها از نظریه تکامل
✅ بدفهمی از نظریه داروین فقط مختص به عوام نیست. بسیاری از متخصصان یا متفکرانی که با جزییات نظریه داروین آشنا نیستند نیز ممکن است آن را اشتباه درک کرده و یا چه بسا حتی با نظریه لامارک جابجا بگیرند. برای نمونه در منابع فارسی زبان، دکترعبدالکریم سروش در کتاب “علم چیست؟ فلسفه چیست؟” و نیز در کتاب “دانش و ارزش” (که در آن Evolution را “برآمدن” می نامد) نظریه داروین و بقای اصلح را با بیانی اشتباه معرفی می کند و می نویسد:
” اگر بپرسيم كدام جانور است كه حفظ خواهد شد؟ پاسخ اين است: آن كه شايسته تر است و اگر بپرسيم كدام جانور شايسته تر است؟ جواب اين خواهد بود: آن كه حفظ خواهد شد.”
و از آن نتیجه می گیرد که نظریه انتخاب طبیعی و بقای اصلح، دور منطقی دارد و اصطلاحا توتولوژیک است.*
 |
| نظریه تکامل |
✅ به باور نویسنده، نظریه تکامل داروین از پیش بینی، که لازمه هر نظریه علمی است عاجز است و شاهد و قرینه مستقلی غیر از تعریف دوری خود ندارد. در کنار اینها یکی از رایج ترین بدفهمی ها از نظریه داروین در بین غیرمتخصصان این است که برخی به اشتباه تصور می کنند نظریه داروین می گوید انسان از نسل میمون است و بلافاصله می پرسند اگر که انسان از نسل میمون است پس چرا هنوز میمون وجود دارد؟ چرا برخی از این میمونها هنوز میمون مانده اند و بقیه انسان شده اند؟
چنین پرسشی از اساس اشتباه است و مانند این است که بپرسیم اگر استرالیایی ها و آمریکایی ها از نسل اروپایی ها هستند پس چرا هنوز اروپایی وجود دارد؟ این درک اشتباه از نظریه داروین مبنی بر اینکه انسان برآمده از میمون است در اواخر بخش اول از کتاب "علم چیست، فلسفه چیست؟" دکتر عبدالکریم سروش نیز تکرار شده است. دکتر عبدالکریم سروش می نویسد :
چنین پرسشی از اساس اشتباه است و مانند این است که بپرسیم اگر استرالیایی ها و آمریکایی ها از نسل اروپایی ها هستند پس چرا هنوز اروپایی وجود دارد؟ این درک اشتباه از نظریه داروین مبنی بر اینکه انسان برآمده از میمون است در اواخر بخش اول از کتاب "علم چیست، فلسفه چیست؟" دکتر عبدالکریم سروش نیز تکرار شده است. دکتر عبدالکریم سروش می نویسد :
"درﺳﺖ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﮕﻮﻳﻴﻢ اﻧﺴﺎن ﺑﺮآﻣﺪه از ﻣﻴﻤﻮن اﺳﺖ . اﻣﺎ ﻧﺎدرﺳﺖ اﺳﺖ اﮔﺮ ﺑﮕﻮﻳﻴﻢ اﻧﺴﺎن ﭼﻴﺰی ﺟﺰ میمون برهنه نیست."
 |
| تعریف فرگشت |
این بدفهمی ها همواره در این حد ساده انگارانه نیست. گاهی پذیرش این که این حد از پیچیدگی در ساز و کار عضوی مانند چشم، به صورت تصادفی شکل گرفته غیرممکن است. البته چشم به صورت تصادفی شکل نگرفته و ایراد بزرگ در به کارگیری کلمه ی تصادفی درست همین جاست. تکامل یا فرگشت، فرایندی صرفا تصادفی نیست.
از قضا آنچه که داروین صورت بندی کرده (یعنی انتخاب طبیعی) اصلا و ابدا تصادفی نیست و فرایندی است که طی آن انباشت تدریجی تغییرات کوچک، می تواند به شکل گیری یک عضو پیچیده مانند چشم منجر شود. این همان شمّ ناباورانه ای است که ویلیام پالی William Paley الهیات دان بریتانیایی در تمثیل ساعت ساز به کار می برد. اینکه اگر در بیابان، ساختار پیچیده ای چون ساعت ببینم که گوشه ای افتاده، نخواهم گفت که این ساعت خودبخود ایجاد شده و همواره اینجا بوده است.
چنین ساختار پیچیده ای حتما سازنده ای و ساعت سازی داشته که قطعات و اجزای آن را با هدف مشخصی در کنار هم قرار داده است. در صورت بندی این استدلال اشتباه، نمی توان به پالی خرده گرفت. او در کتاب الهیات طبیعی، اطلاعی از نظریه داروین نداشت (از نظر تاریخی نمی توانست داشته باشد چون کار داروین در حدود نیم قرن پس از درگذشت پالی منتشر شد).
اشتراک در:
پست‌ها (Atom)