tag:blogger.com,1999:blog-1340253516841818755.post7371204310647239395..comments2024-03-25T20:54:15.552+03:30Comments on کانون بی خدایان و ندانم گرایان: زنان در حدیثکانون بی خدایان و ندانم گرایانhttp://www.blogger.com/profile/13533246144484259609noreply@blogger.comBlogger9125tag:blogger.com,1999:blog-1340253516841818755.post-70640964218561183932020-08-19T12:18:48.072+04:302020-08-19T12:18:48.072+04:30بعضی از این احادیث درست هستند و بعضی شون غلط . اما...بعضی از این احادیث درست هستند و بعضی شون غلط . اما چند تا نکته وجود داره که باید گفتته بشه : <br />اول اینکه بعد از پیامبر کلی افراد حدیث گو پیدا شدند که از پیش خودشون به اسم پیامبر حدیث جعل میکردند که یکیشون هم ابوهریره ملعون بود .<br />دوم اینکه بعضی از احادیث نیاز به تفسیر و توضیح دارن و همینطوری نمیشه به اون استناد کرد ، شما وقتی میخوای یه پرتقال بخوری اول باید اونو پوست بکنی نه اینکه همینطوری اونو بخوری .<br />سوم اینکه چون نگارنده این مطالب شخص یا اشخاص مغرضی هستند که که کینه و بغض اسلام و ائمه رو در دلشون دارند از تمام مطالب جعلی و شبه ناک و دروغ استفاده میکنند و البته ما هم از اونها انتظار اینو نداریم که دنبال حقیقت باشند و حقیقت رو بیان کنند . <br />به نظرم قران حرف آخر رو با این گروه در سوره کافرون زده و حجت رو تمام کرده .Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1340253516841818755.post-18250419100668638552012-02-08T01:00:24.689+03:302012-02-08T01:00:24.689+03:30فکر کنم این فرموده از پیامبره که میگن: احادیثی که ...فکر کنم این فرموده از پیامبره که میگن: احادیثی که از ما روایت میشود را با قرآن و سنت بسندجید اگر ناهماهنگ بود نپذیرید که جعل حدیث است...Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1340253516841818755.post-58162838785282937332011-09-06T10:21:41.988+04:302011-09-06T10:21:41.988+04:30بسیار عالیه که شما این همه وقت صرف کردید و سعی کرد...بسیار عالیه که شما این همه وقت صرف کردید و سعی کردید حقوق زنان رو احقاق کنید، اما گیرم که تو ایران اسلام کار رو خراب کرده، بقیه جاهای دنیا چطور؟! زنها در اجتماع جهانی هنوز تحت تأثیر افکار زنگار زده هستند. یک نکته مهم: هیچ کدوم از این احادیث واقعی نیستند. یعنی گویندگانشون نویسندگان همون کتاب هستند که حرفشون رو به امام و پیغمبر منتسب کردند. من مدتها مثل شما تحقیق کردم تا فهمیدم چه کثافتهایی این حرفها رو به نام دین به خورد ملت احمق میده، میگم احمق چون این مزخرفات رو میپذیرند!!!! و اونقدر ابله اند که نمیفهمند میشه با کمی تحقیق و یا حتی تفکر اصل رو از نااصل شناخت. اما همین که شما این احادیث رو در میاری، یعنی شک کردی که به چنین مزخرفاتی بشه گفت دین یا برنامه زندگی!!! مثلاً در چه درجه ای از حماقت باید بود تا حاضر شد همسر رو تو خونه جا گذاشت که در جهنم خونه ای ساخته نشه و خود آدم تنها بره بیرون؟!!! در هر صورت ممنون که این مزخرفات رو یک جا جمع کردید. حساب دین از اینها جداست.Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1340253516841818755.post-70183943279768405722011-08-05T03:04:50.093+04:302011-08-05T03:04:50.093+04:30با تک تک حرفات مخالفم اسلام اصلا اینارو نگفتهبا تک تک حرفات مخالفم اسلام اصلا اینارو نگفتهAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1340253516841818755.post-36753954774481606302011-07-15T17:09:42.701+04:302011-07-15T17:09:42.701+04:30قران در کمان کوروش اگر خواب یا که بیداری، ایرانی ر...قران در کمان <br>کوروش اگر خواب یا که بیداری، <br>ایرانی را که یاد میداری،<br>زیر سمهای تازیان افتاد <br>همه جا جهل و ظلم و بیماری<br><br>اسم آدمها غلام شده <br>یا محمد در آن مرام شده <br>اسم یکی، محمد ابراهیم <br>دیگری هم حسین غلام شده<br><br>ان یکی جای "من" شده "بنده" <br>دیگری مومن عین گوسفنده <br>زنها بقچه پیچ و نصفه شدند<br>یکی آخوند و سر کند، سنده <br><br>آنان که پیشه را خرد کردند <br>تازیان چشمشان در آوردند <br>ان که گفت گوسفند نیست و مومن نیست <br>تازیان قصد جان او کردند<br> <br>صلب کردند اراده از ملت <br>همه گشتند مقلد ذلت <br>همه جا ماشا و انشالله <br>شد گنه حرف چاره و علت <br><br>چیره گشت تازی و جاهلیت او <br>و اهورا مغلوبه بت او <br>بت الله شد خدای این ملت <br>ای هزار لعنت بر اله او <br><br>مهملی را که نامش هست قران<br>کردند اصول زندگانیمان <br>این کتاب مملو از نفاق و از ترس است <br>هیچ باشند در ان تمام زنان <br><br>کوروش آهسته چشم خود بگشاد <br>گفت درمان بسان آرش باد <br>همچو آرش زه کمان بکشید <br>همرهش قران را دهید به باد <br><br>ریشه کل بنده بودنتان <br>این کتاب است که گشت مقدستان <br>گر بفهمید چه گوید این کتاب<br>دور ریزیدش از دل و جان July 13, 2011 (Adam Nick )Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1340253516841818755.post-87912403187237853092011-06-14T13:38:54.260+04:302011-06-14T13:38:54.260+04:30[باب: پوشيدن لباس معصفر و مانند آن براي زنان مباح ...[باب: پوشيدن لباس معصفر و مانند آن براي زنان مباح است]<br>41 ـ عبدالله بن عمرو بن العاص م روايت مىكند كه: <br>پيامبر e دو لباس معصفررا بر تن من ديد، و فرمود: مادرت بتو امر كرده كه اينرا بپوشى؟ (يعنى اين عمل را انكار كرد)، گفتم: آنرا مىشويم؟ فرمود: بلكه آنرا بسوزان. <br>[باب: بر حذر داشتن زنان از نمايان كردن زينت و آرايش خود براي مردان نامحرم، طلا و لباسي كه با رنگ (معصفر) سرخ و زرد و مانند آن باشد]<br>42 ـ از أبوهريره t روايت است كه پيامبر فرمودند: <br>واي بر زنانى (كه دو چيز سرخ را براى مردان اجانب و نامحرم نمايان مىكنند) طلا و لباس سرخ رنگ خود را. <br>[باب: حرام بودن تشبيه زن با مردان در لباس و حركت و سخن و مانند اينها]<br>43 ـ عبدالله بن عباس م روايت مىكند كه: <br>پيامبر e زنانى كه خود را به مردان همانند مىكنند، و مردانى كه خود را به زنان همانند مىكنند لعنت فرموده است.ادامهnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1340253516841818755.post-34822792744238067672011-06-14T13:31:57.078+04:302011-06-14T13:31:57.078+04:30ادامه گفت... [باب: اينكه زن را نبايد مجبور كرد با ...ادامه گفت... <br>[باب: اينكه زن را نبايد مجبور كرد با كسي كه او را نمي خواهد به ازدواج در آورد، و اگر ولي و سرپرست او بطور اجبار او را با كسي كه نمي خواهد به ازدواج بيرون آورد، ازدواج او باطل است]<br>21 ـ عبدالله بن عباس م روايت مىكند كه<br>دخترى باكره نزد رسول الله e آمد و گفت كه پدرش او را به ازدواج كسى در آورده كه او را نمىخواهد و كراهت دارد، رســول الله e او را به اختيار خودش گذاشت.<br>يعنى به او اختيار داد كه اگر بخواهد نزد او بماند، وگرنه او را ترك كند. <br>[باب: جايز نيست كه زن هنگام ازدواج شرط بگذارد كه بعد از مرگ شوهرش ازدواج نكند]<br>22 ـ أم بشر گويد: <br>رسول الله e از زن البراء بن معرور خواستگارى كرد، زن در جواب گفت: من با شوهرم شرط بسته ام كه بعد از مرگ او با ديگرى ازدواج نكنم، رسول الله e در جواب فرمود: اين شرط جايز نيست. <br>[باب: حرام بودن اينكه زن از شوهرش بدون هيچ سبب طلاق يا خلع بخواهد]<br>23 ـ ثوبان t روايت مىكند كه رسول الله e فرمودند: <br>هر زنى كه بدون هيچ سبب از شوهرش طلاق بخواهد بوى بهشت بر او حرام خواهد بود، يعنى بهشت را نخواهد ديد. <br>[باب: جايز بودن سرود دخترهاي كوچك و دپ زدن هنگام عروسي و مانند اين و گوش كردن مردها به آن]<br>24 ـ ربيع بنت معوذ روايت مىكند كه: <br>وقتى عروسى كردم پيامبر آمد و چنانكه تو نشستى نشست، و بعضى از دخترهاى(كوچك) برايمان دف زده و از پدرانمان كه در غزوه بدر كشته شده بودند مرثيه مىگفتند، و يكى از آن دختران گفت: و در بين ما پيامبرى است كه آنچه فردا خواهد بود مىداند، آنحضرت e فرمود: اين جمله را بگذار و آنچه قبل از اين مىگفتى بگو، مقصود انكار از (غيب دانستن پيامبر e مىباشد). <br>[باب: اينكه حق شوهر بر همسر خود بسيار است]<br>25 ـ از عبدالله بن أبي أوفى t روايت است كه رسول الله e فرمودند: <br>اگر امر مىكردم كه شخصى براى غير از خدا سجده كند، امر مىكردم كه زن براى شوهر خود سجده كند، سوگند به كسى كه جانم در دست اوست، زن حق خدا را ادا نمىكند [يعنى از او قبول نمىشود] تا اينكه حق شوهرش را ادا نمايد، اگر از زن خود چيزى بخواهد، گرچه بر زين شترى هم باشد او را اجابت كرده و امتناع نمىورزد. <br>[باب: فرشتگان زني كه در شب فراش شوهرش را ترك مىكند او را لعنت مىكنند تا اينكه صبح كند]<br>26 ـ أبوهريره t از رسول الله e روايت مىكند كه فرمودند: <br>اگر زن فراش شوهرش را ترك كند، فرشتگان همچنان او را لعنت مىكنند تا اينكه به فراشش باز گردد. <br>[باب: تحريم كفران العشير(كفر ورزيدن به نعمتهاي شوهر)]<br>27 ـ عبدالله بن عباس م روايت مىكند كه رسول الله e فرمودند: <br>آتش جهنم به من نشان داده شد، و ديدم كه بيشترين أهل و مردمان آن زنها را تشكيل مىدهند، چون كفر مىورزند، گفته شد: به خدا كفر مىورزند؟ فرمود: به شوهر خود كفر مىورزد، و به نيكىهاى او كفر مىورزند، اگر به يكى از آنها يك دنيا نيكى و خوبى بكنى، و يك خطا و اشتباه و بدى از تو ببيند، مىگويد: هرگز و هيچ خيرى از تو نديده ام. <br>[باب: اگر شوهر همسر خود را به معصيت و گناهي دعوت نمود، بايد زن از آن گناه اجتناب ورزيده و دعوت او را قبول نكند]<br>28 ـ از عائشه ل روايت است كه: <br>زنى از انصار دخترش را به ازدواج يكى بيرون آورد، و موهاى سرش افتاد، و به نزد پيامبر e آمد و جريان را به او عرض نمود، و گفت: شوهرش به من امر كرده كه براى او موهاى ديگرى (باروكه) بياورم، آنحضرت e فرمودند، خير اينكار مكن، چون كسانيكه مو را وصل مىكنند، لعنت شده اند. <br>[باب: اينكه جايز نيست كه زن از مال خود هديه دهد مگر به اجازه شوهرش]<br>29 ـ رسول الله e فرمودند: <br>جايز نيست كه زن وقتى شوهر كرد از مال خود هديه كند مگر با اجازه شوهرش<br>[باب: خدمتكاري زن به شوهر و كسانيكه شوهر سرپرستي آنها را به عهده دارد]<br>30 ـ جابر بن عبدالله t گويد: <br>پدرم فوت كرد و هفت يا نه دختر بجا گذاشت، و من با زنى ثيبه (بيوه) ازدواج كردم، رسول الله e به من گفت: اى جابر! آيا ازدواج كرده اى؟ گفتم: بلى، آنحضرت e فرمود: باكره يا ثيبه(با دختر و يا با زن)؟ گفتم با ثيبه، فرمود: آيا با دخترى ازدواج نكردى كه با او بازى كنى و او با تو بازى كند، و با او بخندى، و او با تو بخندد؟ جابر: به آنحضرت e گفتم: عبدالله(پدرم) فوت كرد و دخترها را بجا گذاشت، و كراهت داشتم كه مانند آنها با دخترى ازدواج كنم، پس با زنى ازدواج كردم تا سرپرستى آنها را به عهده بگيرد، رسول الله e فرمود: خدا به تو بركت دهد، يا فرمود: خوب كردى.ادامهnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1340253516841818755.post-59120302325873143542011-06-14T13:31:09.790+04:302011-06-14T13:31:09.790+04:30[باب: منع كردن مردان از داخل شدن به زنان نامحرم]وا...[باب: منع كردن مردان از داخل شدن به زنان نامحرم]<br>واى بر شما كه بر زنان داخل شويد ـ با زنان خلوت كنيد ـ مردى از انصار گفت: اى رسول الله ما را از دخول حمو با خبر كن؟ آنحضرت e فرمود: <br>[باب: مجالس و كلاس درس مخصوص زنان در جاي مستقل از مردان در وقت احتياج به آن]<br>12 ـ أبو هريرة t روايت مى كند كه زنانى نزد رسول الله e آمدند و گفتند: اى رسول خدا نمى توانيم در مجالس مردان شركت كنيم، پس براى ما يك روز وعده بگذار تا در آن روز نزد تو بياييم (براى كلاس درس)، رسول خدا e در جواب فرمودند: وعده شما در خانه فلانى، و در همان روز در موعد گذاشته شده، آمد و از آنچه به زنان گفته بود اين حديث بود: هيچ زنى نيست كه سه فرزند خود را از دست ندهد و اجر و پاداش را از خدا بخواهد، مگر اينكه به بهشت وارد مىشود، زنى گفت: اگر دو فرزند باشد؟! فرمودند: اگر هم دو فرزند باشد. <br>[باب: جنازه را مردان حمل ميكنند نه زنان]<br>هنگامى كه جنازه گذاشته مىشود و مردان آنرا بر دوش خود حمل مىكنند، اگر شخص صالح بود، مىگويد: مرا بجلو ببريد، و اگر بدكار بود مىگويد: واى بر او، او را به كجا مى بريد، همه چيز صداى او را مىشوند مگر انسان و اگر انسان صداى او را بشنود بىهوش مىشود. <br>[باب: منع كردن زنان از دخول به استخر شنا و مانند آن]<br>14 ـ از أبو المليح الهذلي روايت است كه بعضى از زنان شهر (حمص) اجازه دخول به عايشه خواستند.<br>عائشه گفت: ممكن است شما از كسانى باشيد كه به حمامهاى عمومى (استخر شنا) داخل مىشوند.<br>از رسول الله e شنيدم كه مىفرمود<br>هر زنى لباس خود را در غير از خانه شوهرش بيرون آورد او ستر و پرده بين خود و بين خدا را پاره كرده است. <br>[ نهي كردن زن از اينكه برهنه خود را به زن ديگري بچسپاند، و اينكه زن براي شوهرش زنان ديگر را توصيف نمايد]<br>15 ـ عبدالله بن مسعود t روايت مىكند كه رسول الله e فرمودند<br>نبايد دو زن با جسمى برهنه به هم بچسبند، وآنرا براى شوهر خود توصيف ننمايد، چنانكه گويا شوهرش به طرف آن زن نگاه مىكند. <br>[باب: منع كردن زن از سخن در مقابل مردان نامحرم، مگر در وقت ضرورت]<br>16 ـ أبو هريره t روايت مىكند كه رسول الله e فرمودند: <br>تسبيح گفتن براى مردان است، و دست به هم زدن براى زنان است.<br>اين موضوع در وقت نماز است كه وقتى امام اشتباه كرد مردان مىگويند: (سبحان الله) و زنان دو دست خود را به هم مىزنند. <br>[باب: حرام بودن نياحت و واويلا هنگام فوت كردن شخص، و جايز بودن گريه]<br>ـ أم عطيه ك روايت مىكند كه: <br>رسول الله e هنگام بيعت با او، عهد و پيمان بست كه بر شخص مرده نياحت نكنيم، و بجز پنج زن بقيه به اين عهد و پيمان وفا نكردند. <br>[باب: جايز بودن سلام مرد بر زن، و سلام زن بر مرد هنگامىكه از فتنه ايمن باشد]<br>18 ـ أسماء بنت أبي بكر م روايت مىكند كه رسول الله e بر جمعى از زنان كه در مسجد نشسته بودند عبور كرد و با دست خود بطرف ايشان اشاره به سلام نمود، و فرمودبر حذر باشيد از اين كه بر نعمت خدا كافر شويد، و آنرا دو بار تكرار نمودند. <br>[باب: جايز بودن سخن گفتن مردان با زنان، و زنان با مردان هنگام ضرروت بدون هيچ شك و ترديد]<br>19 ـ أنس t روايت مىكند كه رسول الله e بر زنى كه بر قبرى ايستاده و گريه مىكرد عبور كرد و فرمود<br>تقوا پيشه كرده صبر كن. <br>[باب: جايز بودن اينكه زن خود را بر مرد صالح عرضه كرده و درخواست ازدواج با او كند]<br>20 ـ أنس t روايت مىكند كه: <br>زنى آمد و خود را براى ازدواج با رسول الله عرضه نمود و گفت: آيا مرا براى ازدواج با خود مىخواهى؟ دختر أنس گفت: واى بر من، چقدر اين زن بى حيا است، أنس در جواب به دخترش گفت: اين زن از تو بهتر است، او آرزوى ازدواج با پيامبر را داشت، و خود را به او عرضه نمود.ادامهnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-1340253516841818755.post-27905886210505676352011-06-14T13:29:47.544+04:302011-06-14T13:29:47.544+04:30[باب: ماندن زن در خانه اش بهتر از خارج شدن از آن ا...[باب: ماندن زن در خانه اش بهتر از خارج شدن از آن است، حتى اﮒر هم بسوي مسجد باشد]<br>زنان خود را از رفتن به مساجد منع مكنيد، ولي خانه هايشان (براي نماز خواندن) بهتر (وثواب بيشتر) از مساجد دارد.<br>[باب: جايز بودن خروج زنان براي قضاي حاجت خود]<br>2 ـ عائشة ل از رسول الله ص روايت مى كند كه فرمودند: <br>براى قضاى حاجات و برطرف كردن آن به شما اجازه خروج از خانه داده شده است. <br>[باب: اينكه خروج زن از خانه باعث مفسده و فتنه خواهد شد]<br>3 ـ عبدالله بن مسعود t از رسول الله ص روايت مىكند كه فرمودند: <br>زن عورت است، و هنگامى كه از خانه بيرون مىرود شيطان او را زينت و آرايش مىدهد، و نزديكترين جا به خدايش درون خانه اش مىباشد.<br>استشرفها الشيطان: او را در چشم هاى مردان زينت و آرايش مىدهد تا به او نگاه كنند، تا آنها را فاسد كند. <br>[باب: اينكه نبايد زن از خانه اش بيرون رود مگر به اجازه شوهر، و اگر اجازه نداد درست نيست خارج شود]<br>4 ـ عبدالله بن عمر ك روايت مىكند كه: <br>يكى از زنان عمر س نماز صبح و عشاء را در مسجد با جماعت ادا مى كرد(در جماعت حضور مى يافت)، پس به او گفته شد: چرا از خانه بيرون مىروى (و نماز را با جماعت مىخواني) در حاليكه مىدانى عمر از اين كار خوشش نمىآيد! در جواب گفت: چه چيز او را باز مى دارد كه مرا از اين كار نهى كند؟ در جواب به او گفته شد: قول رسول الله e كه مىفرمايد: كنيزان خدا (زنان) را از رفتن به مساجد منع مكنيد. <br>[باب: منع كردن زن از استعمال عطر و بوي خوش هنگام بيرون رفتن او به سوي مسجد و غير از مسجد]<br>5 ـ أبو موسى أشعري س از رسول الله e روايت مى كند كه فرمودند: <br>اگر زن به خود عطر و بوى خوش زد و بر قومى(مردان) عبور كرد تا بوى او را بشنوند، پس او چنين و چنان است، سخنى بسيار شديد و غليظى، و در لفظ ديگر: پس او زنا كار است. <br>[باب: منع كردن زنان از اظهار و آشكار نمودن زينت و آرايش هنگام بيرون رفتن از خانه]<br>6 ـ فضالة بن عبيد از رسول الله روايت مىكند كه فرمودند<br>سه نفر از آنها سؤال و پرسش مكن (كه عذابشان شديد و دردناك است): مردى كه از جماعت مسلمانان مفارقت كرد، و به امام و فرمانرواى خود عصيان نمود، و در همان حالت فوت كرد، يعنى در حالت عصيان خود به امام فوت كرد.<br>و كنيز و برده اى كه از ارباب خود فرار كرده فوت مىكند، و زنى كه شوهرش غايب است در حاليكه از متاع و خوشى دنيا همه چيز برايش فراهم كرده سپس با اينحال تبرج مىكند. پس ديگر از اينها سؤال و پرسش مكن كه عذابشان دردناك است.<br>تبرج: آشكار كردن زينت و آرايش خود براى مردان. <br>[باب: نهي و منع كردن زنان از سفر بدون محرم]<br>7 ـ عبدالله بن عباس ك از رسول الله e روايت مىكند كه فرمودندزن مسافرت نكند مگر اينكه با محرم خود باشد.<br>و هيچ مردى بر او داخل نشود، مگر اينكه با او محرم باشد، يكى از صحابه گفت: اى رسول خدا! من مىخواهم با جيش و لشكر فلانى براى جنگ بروم، و زنم مىخواهد به حج برود، رسول الله e فرمود: با زن خود به حج برو. <br>[باب: اينكه بايستي در مسجد دروازه اي مخصوص و ويژه زنان باشد]<br>8 ـ نافع از عبدالله بن عمر ك از رسول الله e روايت مىكند كه فرمودند: <br>اگر اين دروازه را فقط براى زنان مىگذاشتيم، (يعنى فقط ويژه زنان بود) نافع گويد: ابن عمر ك بعد از اين سخن از آن دروازه داخل نشد تا اينكه فوت نمود. <br>[باب: براي زنان رفتن به وسط و ميان راه جايز نيست]<br>9 ـ أبو أسيد الأنصاري t ـ در حالى كه از مسجد بيرون مىرفت و مردان با زنان در راه با هم اختلاط مىكردند و در هم مىآميختند ـ از رسول الله e شنيد كه به زنان چنين فرمودند: <br>اى زنان كنار رويد كه براى شما به وسط راه رفتن جايز نيست، بر شماست كه از كنار راه و جاده برويد، پس زن خود را به ديوار مىچسپاند تا اينكه لباسش به ديوار مىچسپيد، چون به شدت خود را به ديوار مىچسباند تا برود. <br>[باب: طواف كردن زنان بدون اختلاط و آميزش با زنان]<br>(عبدالملك) ابن هشام هنگام فرمانروائى خود طواف كردن زنان را با مردان منع كرد، گفت چگونه آنها را منع مىكند در حاليكه زنان پيامبر e با مردان طواف مىكردند، گفتم: اين حادثه بعد از نزول حجاب (فرض شدن حجاب) بود (يعنى طواف كردن زنان با مردان)؟ گفت: اى والله من اين را بعد از فرض شدن حجاب بر زنان) ديدم، گفتم: چگونه با مردان اختلاط مىكردند؟ گفت: با مردان اختلاط نمىكردند، عايشه ك در حال طواف از يك كنار مردان رفته و طواف مىكرد و با آنها اختلاط نمىكرد.خواهري افغانnoreply@blogger.com