✳️ مستند پول و پورن
✅ "مستند پول و پورن" به کارگردانی مهدی نقویان، پس از ترسیم نمایی کلی از باندهای زیرزمینی اما پر کار فساد و فحشا یعنی اسکورت سرویس ها و بیان نحوه فعالیت آنها، ماجرای یک پرونده امنیتی مرموز و مهم از نفوذ آنها به ایران و قاچاق دختران ایرانی را روایت می کند.
صفحات
▼
۱۸ خرداد ۱۳۹۷
آزارجنسی
✳️ ۵ نکتهای که میتوان با آموزش به کودک، از آزارجنسی پیشگیری کرد.
🔺 شما نیاز ندارید برای هشیار کردن کودکتان در قبال آزار جنسی با او وارد گفتگوهای دشوار شوید.
⭕️ این پنج نکته اساسی را در بازیها و گفتگوهای روزانه به کودکتان ( ۵ تا ۱۱ ساله ) یادآوری کنید تا او هشیار شود.
✅ هر چیزی که با لباس زیر (زیرپوش، شورت، زیرشلواری) پوشانده شود عضو خصوصی است.
هیچکس حق ندارد به آن دست بزند، بخواهد آن را ببیند و درباره اش حرف بزند.
✅ بدن کودک فقط متعلق به خودش و اختیار بدنش فقط دست خودش است؛ نه هیچکس دیگر
پدر و مادر هنگام حمام، و پزشک و پرستار هنگام معاینه با اجازه او فقط می توانند به آن دست بزنند.
✅ نه گفتن حق کودک است
کودک حق نه گفتن دارد و باید به او یاد داد که این حق اوست و نباید از نه گفتن احساس خجالت یا ناراحتی کند. وقتی کودک نه گفتن را یاد بگیرد و آن را حق خود بداند، یاد میگیرد که اختیار بدن و احساساتش دست خودش است.
✅ رازهای بد نباید راز بمانند
بزرگترین ابزار کودکآزار مخفیکاری است؛ کودک باید یاد بگیرد درباره رازهایی که او را ناراحت میکنند حرف بزند. به او یاد دهید بین راز خوب (پنهان کردن هدیه) و راز بد تفاوت وجود دارد و رازی که ناراحتش میکند نباید راز بماند.
✅ کمک بخواه؛ همیشه کسی هست که کمک کند
اگر کودک احساس غم، نگرانی یا ترس میکند میتواند با بزرگسالی که به او اعتماد دارد این را در میان بگذارد. به کودک اطمینان خاطر بدهید که این احساسات منفی تقصیر او نیستند و بیان آنها هم برایشان دردسرساز نخواهد بود.
🔺 شما نیاز ندارید برای هشیار کردن کودکتان در قبال آزار جنسی با او وارد گفتگوهای دشوار شوید.
⭕️ این پنج نکته اساسی را در بازیها و گفتگوهای روزانه به کودکتان ( ۵ تا ۱۱ ساله ) یادآوری کنید تا او هشیار شود.
✅ هر چیزی که با لباس زیر (زیرپوش، شورت، زیرشلواری) پوشانده شود عضو خصوصی است.
هیچکس حق ندارد به آن دست بزند، بخواهد آن را ببیند و درباره اش حرف بزند.
✅ بدن کودک فقط متعلق به خودش و اختیار بدنش فقط دست خودش است؛ نه هیچکس دیگر
پدر و مادر هنگام حمام، و پزشک و پرستار هنگام معاینه با اجازه او فقط می توانند به آن دست بزنند.
✅ نه گفتن حق کودک است
کودک حق نه گفتن دارد و باید به او یاد داد که این حق اوست و نباید از نه گفتن احساس خجالت یا ناراحتی کند. وقتی کودک نه گفتن را یاد بگیرد و آن را حق خود بداند، یاد میگیرد که اختیار بدن و احساساتش دست خودش است.
✅ رازهای بد نباید راز بمانند
بزرگترین ابزار کودکآزار مخفیکاری است؛ کودک باید یاد بگیرد درباره رازهایی که او را ناراحت میکنند حرف بزند. به او یاد دهید بین راز خوب (پنهان کردن هدیه) و راز بد تفاوت وجود دارد و رازی که ناراحتش میکند نباید راز بماند.
✅ کمک بخواه؛ همیشه کسی هست که کمک کند
اگر کودک احساس غم، نگرانی یا ترس میکند میتواند با بزرگسالی که به او اعتماد دارد این را در میان بگذارد. به کودک اطمینان خاطر بدهید که این احساسات منفی تقصیر او نیستند و بیان آنها هم برایشان دردسرساز نخواهد بود.
نیهیليسم مکتب هیچ انگاری
✳️ توضیحاتی درباره نیهیليسم مکتب هیچ انگاری
✅ در فلسفه، بیمعنیانگاری به معنای انکار معنی داشتن و ارزش برای هستی جهان است. به بیمعنیانگاری، هیچانگاری، نیستانگاری یا نیهیلیسم (برگرفته از nihil لاتین به معنای هیچ) هم گفتهاند.
بیمعنیانگاری به هر نوع دیدگاه فلسفی گفته میشود که وجود یک بنیان عینی (ابژکتیو) برای نظام ارزشی بشر را رد میکند. این اندیشه معمولاً در ارتباط نزدیک با بدبینی عمیق و شکگرایی رادیکال است.
شاید بتوان گرگیاس حکیم یونانی قرن پنجم پیش از میلاد را نخستین اندیشمند نیهیلیست دانست اما فردریش ویلهلم نیچه فیلسوف آلمانی قرن نوزدهم بیش از هر کسی به نقد باورهای پوچ گرایانه پرداخت.
وی نیهیلیسم را به عنوان یک پدیده شایع در فرهنگ غربی شناسایی کرد و معتقد بود که پیامدهای نابودگر آن در نهایت تمامی احکام اخلاقی، مذهبی و متافیزیکی را به تباهی خواهد کشاند و بزرگترین بحران تاریخ بشر را رقم خواهد زد. در قرن بیستم بسیاری از هنرمندان، منتقدان و فیلسوفان تمهای نیهیلیستی همچون ناتوانی معرفتشناسی، تخریب ارزشها و بیمعنایی دنیا را در آثار خود مطرح کردهاند. در میانههای قرن بیستم جنبش اگزیستانسیالیسم تلاش کرد انگارههای نهیلیستی را به گونهای ترویج کند که جنبهٔ مخرب آن از میان برود.
✅ در فلسفه، بیمعنیانگاری به معنای انکار معنی داشتن و ارزش برای هستی جهان است. به بیمعنیانگاری، هیچانگاری، نیستانگاری یا نیهیلیسم (برگرفته از nihil لاتین به معنای هیچ) هم گفتهاند.
بیمعنیانگاری به هر نوع دیدگاه فلسفی گفته میشود که وجود یک بنیان عینی (ابژکتیو) برای نظام ارزشی بشر را رد میکند. این اندیشه معمولاً در ارتباط نزدیک با بدبینی عمیق و شکگرایی رادیکال است.
شاید بتوان گرگیاس حکیم یونانی قرن پنجم پیش از میلاد را نخستین اندیشمند نیهیلیست دانست اما فردریش ویلهلم نیچه فیلسوف آلمانی قرن نوزدهم بیش از هر کسی به نقد باورهای پوچ گرایانه پرداخت.
وی نیهیلیسم را به عنوان یک پدیده شایع در فرهنگ غربی شناسایی کرد و معتقد بود که پیامدهای نابودگر آن در نهایت تمامی احکام اخلاقی، مذهبی و متافیزیکی را به تباهی خواهد کشاند و بزرگترین بحران تاریخ بشر را رقم خواهد زد. در قرن بیستم بسیاری از هنرمندان، منتقدان و فیلسوفان تمهای نیهیلیستی همچون ناتوانی معرفتشناسی، تخریب ارزشها و بیمعنایی دنیا را در آثار خود مطرح کردهاند. در میانههای قرن بیستم جنبش اگزیستانسیالیسم تلاش کرد انگارههای نهیلیستی را به گونهای ترویج کند که جنبهٔ مخرب آن از میان برود.
جادوی فرگشت ...!
تکامل یا فرگشت یا برآیش (یا بهگونهٔ ویژهتر تکامل زیستی یا اندامی) عبارت است از دگرگونی در یک یا چند ویژگی فنوتیپی موروثی که طی زمان در جمعیتهای افراد رخ میدهد.
این ویژگیهای فنوتیپی، که از نسلی به نسل بعد جابجا میشوند؛ صفات ساختاری، بیوشیمیایی و رفتاری را تعیین میکنند. وقوع تکامل منوط به وجود بستری از گوناگونی ژنی در جمعیت است. این بستر ممکن است از جمعیتهای دیگر تأمین شود؛ که به شارش ژن شهرت دارد.
همچنین ممکن است گوناگونی ژنی از درون جمعیت، با سازوکارهایی چون جهش یا نوترکیبی پدید آید. با توجه به اینکه ویژگیهای فنوتیپی متفاوت، احتمال بقا و تولیدمثل را تحت تأثیرات متفاوتی قرار میدهند؛ انتخاب طبیعی میتواند سبب فراگیری ژنوتیپهای جدید در خزانهٔ ژنی شود؛ و چهرهٔ فنوتیپی جمعیت را به تدریج تغییر دهد.
انتخاب جنسی ممکن است به همهگیری ژنهایی ختم شود که نقش مثبتی در افزایش بقای جاندار نداشته باشند؛ و دیگر سازوکارهای تکاملی همچون همبستگی ژنی و رانش ژن، ممکن است ژنهایی را انتخاب کنند که امتیاز مستقیمی برای بقا یا تولیدمثل جاندار ارائه نمیدهند.
![]() |
| جادوی فرگشت |
تکامل چه به صورت درونجمعیتی و چه به صورت گونهزایی میان جمعیتها، از طرق گوناگونی روی میدهد؛ آهسته و پیوسته به نام انتخاب انباشتی، یا به سرعت از یک موضع ایستا تا موضع بعدی؛ که تعادل نقطهای خوانده میشود.
مطالعهٔ علمی فرگشت (تکامل) از نیمهٔ قرن نوزدهم آغاز شد، زمانی که پژوهشها روی ثبت سنگوارهای و تنوع جانداران، بسیاری از دانشمندان را متقاعد کرد که میبایست گونهها به نحوی تکامل یابند.
بر مبنای سنگوارهها مییابیم که جانداران امروزی متفاوت از گذشته هستند و به میزانی که به گذشتههای دورتر مینگریم، فسیلها متفاوتتر میشوند.
سازوکارهای پیشبرندهٔ تکامل همچنان نامشخص باقیماندند؛ تا سال ۱۸۵۸ که نظریهٔ انتخاب طبیعی، بهطور مستقل توسط چارلز داروین و آلفرد راسل والاس ارائه شد. در اوایل قرن بیستم، تئوریهای داروینی تکامل با ژنتیک، دیرینشناسی و سامانهشناسی ادغام شدند که با پیوستن یافتههای بعدی چون زیستشناسی مولکولی؛ تحت عنوان تلفیق تکاملی جدید به اوج رسید
این تلفیق به یک بنیان اصلی در زیستشناسی بدل شد؛ چنانکه تبیینی منسجم و یکپارچه، برای تاریخ و تنوع زیستی حیات روی زمین، فراهم ساخت.امروزه تکامل در شاخههای مختلف علوم زیستی چون زیستشناسی بقا، جنینشناسی، بومشناسی، فیزیولوژی، دیرینشناسی و پزشکی مطالعه و بهکاربسته میشود. به علاوه، تکامل بر دیگر حیطههای مطالعات بشری، همچون کشاورزی، انسانشناسی، فلسفه و روانشناسی نیز اثرگذار بودهاست.
نظریه فرگشت پارادایم حاکم بر زیستشناسی نوین است که پایه و اساس آن را تشکیل میدهد و با شواهد بسیاری پشتیبانی میگردد؛ بهطوریکه به گفته دبژنسکی «هیچ چیز در زیستشناسی جز در پرتو آن معنا نمییابد».
همزمان در جزئیات اختلاف نظر هست و پرسشهای بسیاری نیازمند پاسخ هستند که زیستشناسان تکاملی به آنها میپردازند. زیستشناسان تکاملی واقعیت وقوع تکامل را مستند کرده، و همچنین نظریاتی در شرح علل آن توسعه داده و میآزمایند.
